نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 5 صفحه : 379
بر گرفت، و به صورت خود ريخت، و صورت خود را با
آن شست، سپس دست چپ خود را در آب فرو برده مشتى از آن گرفت و به ساعد خود- يعنى
مرفق به پائين- ريخت، و دست راست خود را با آن شست، ولى همواره دست را از بالا
بپائين كشيد، و هيچگاه از پائين به طرف مرفق نكشيد، نه در دست راست و نه در دست
چپ، سپس كف دست راست خود را در آب فرو برد، و مشتى آب بر گرفته به ذراع- مرفق تا
سر انگشتان- خود ريخت، و در دست چپ همان كرد كه در دست راست كرد، آن گاه سر و دو
پاى خود را با ترى كف دستش مسح كرد، و آب جديدى براى مسح به كار نبرد، آن گاه
فرمود: نبايد انگشتان را در زير بند كفش برد، و سپس اضافه كرد كه خداى تعالى مىفرمايد:(إِذا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَ أَيْدِيَكُمْ) و به حكم
اين فرمايش هيچ مقدار (و بفرموده فقها حتى سر سوزنى) از صورت و دستها بايد نشسته
نماند، براى اينكه فرموده: بشوئيد صورت و دستهايتان را تا مرفقها آن
گاه فرموده:
(وَ
امْسَحُوا بِرُؤُسِكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْنِ) و به حكم
اين دستور اگر مقدارى از سر و يا مقدارى از روى دو پاى خود را از اول سر انگشتان
تا به كعب مسح كند كافى است، راوى مىگويد: عرضه داشتم كعب پاها كجاى آن است؟
فرمود: اينجا يعنى بند پا و پائينتر از ساق، پرسيدم: اين چيست؟ (كه نشان مىدهى)
فرمود: اين جزء استخوان ساق است، و كعب پائينتر از آن است، پرسيديم: خدا تو را
اصلاح كند آيا يك مشت آب براى شستن صورت و يك مشت براى شستن هر ذراع بس است؟
فرمود: آرى، البته در صورتى كه با منتهاى دقت آن مشت آب را به همه ذراع و كف
برسانى، البته با دو مشت اين كار بهتر صورت مىگيرد.[1]
مؤلف: اين روايت از روايات معروف است، عياشى آن را از بكير و زراره از امام باقر
(ع)[2] و در سندى
ديگر مثل آن را از عبد اللَّه بن سليمان از ابى جعفر روايت كرده[3]،
و در معناى آن و معناى روايت سابق رواياتى ديگر هست.
در تفسير
برهان آمده كه عياشى از زرارة بن اعين و ابو حنيفه از ابى بكر بن حزم روايت كرده
كه گفت: مردى وضو گرفت و مسح پاها را بر چكمه خود كشيده، داخل مسجد شد، و به نماز
ايستاد، على (ع) آمد و با پاى خود به گردن او زد، و فرمود: واى بر تو چرا بى وضو