responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 5  صفحه : 362

صداى پائين لام مى‌خوانيم دليل بر اين نيست كه پاها نيز مانند سر بايد مسح شود، هم چنان كه شاعر گفته: علفتها تبنا و سقيتها ماء باردا ، يعنى من به شتر خود غذايى از كاه و آب خنك دادم، كه تقدير كلام علفتها تبنا و سقيتها ماء باردا است، يعنى به شتر خود غذايى از كاه خوراندم و آبى خنك نوشاندم.[1] و خلاصه كلام اينكه خواسته است بگويد: در آيه مورد بحث نيز فعلى در تقدير هست كه عمل كرد به آن موافق است با عمل كرد فعل قبلى، آرى از اينكه به شعر آن شاعر استشهاد كرده معلوم مى‌شود خواسته است اين معنا را بگويد، حال از او مى‌پرسيم: آن فعلى كه در آيه مورد بحث در تقدير گرفته‌اى چيست؟ اگر فعل اغسلوا باشد، و تقدير آيه فاغسلوا وجوهكم و ايديكم الى المرافق، و امسحوا برءوسكم و اغسلوا ارجلكم است كه فعل اغسلوا بدون احتياج به حرف جر مفعول مى‌گيرد، پس چرا كلمه ارجلكم را به صداى بالا نمى‌خواند و در صدد توجيه صداى زير آن بر آمده؟ و اگر چيز ديگرى در تقدير بگيرد با ظاهر كلام نمى‌سازد و لفظ آيه به هيچ وجه با آن مساعدت ندارد.

آن شعرى هم كه به عنوان شاهد بر گفتار خودش آورده يا از باب مجاز عقلى است، كه نوشاندن آب خنك به حيوان را تعليف حيوان خوانده، و يا اينكه تعليف متضمن معناى دادن و يا سير كردن و يا امثال آن شده، (همانطور كه چند صفحه قبل در باره آيه:(لا تَأْكُلُوا أَمْوالَهُمْ ...) گفتيم كه جمله:(لا تَأْكُلُوا) متضمن معناى لا تضموا است)، علاوه بر اينكه بين اين شعر و آيه فرق هست، زيرا اگر در شعر فعلى در تقدير گرفته نشود معنايش فاسد مى‌شود، پس براى رو براه شدن معناى آن بطور قطع علاجى لازم است، به خلاف آيه شريفه كه از جهت لفظ رو براه است هيچ احتياجى قطعى به علاج ندارد.

بعضى ديگر در توجيه صداى زير لام در جمله‌(أَرْجُلَكُمْ) (البته بنا بر اينكه شستن پاها در وضو واجب باشد) گفته‌اند: عطف جمله:(أَرْجُلَكُمْ) به جمله رؤسكم به جاى خود محفوظ است، و معناى آيه اين است كه سر و پاها را مسح كنند، ليكن منظور از مسح شستن خفيف و يا به عبارتى تر كردن است، پس چه مانعى دارد كه منظور از مسح پاها شستن آنها باشد، چيزى كه اين احتمال را تقويت مى‌كند اين است كه تحديد و توقيتى كه در اين باب وارد شده همه راجع به عضوى است كه بايد شست، يعنى صورت (و دست) و در باره عضو مسح كردنى هيچ تحديد حدودى نشده، به جز پا كه فرموده پا را تا كعب مسح كنيد، از همين تحديد


[1] مجمع البيان ج 3 ص 165 و تفسير المنار ج 6 ص 229.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 5  صفحه : 362
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست