responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 5  صفحه : 295

گاهى انسانهاى ديوانه و يا كودك ديده شده‌اند كه نجاست خود را بخورند، گاهى هم مى‌شود كه تنفر انسان از خوردن چيزى به حسب طبع نباشد، بلكه اين امتناعش مستند باشد به عواملى اعتقادى، چون مذهب و يا عادت قومى، و سنت‌هاى مختلفه‌اى كه در مجتمعات گوناگون رائج است، مثلا مسلمانان از گوشت خوك نفرت دارند، و نصارا آن را خوراكى مطبوع و پاكيزه مى‌دانند، و در مقابل اين دو امت، ملل غربى هستند، كه بسيارى از حيوانات- از قبيل قورباغه و خرچنگ و موش و امثال آن را با ميل و رغبت مى‌خورند، در حالى كه ملل مشرق زمين آنها را پليد مى‌شمارند، اين قسم از امتناع، امتناع بر حسب طبع اولى نيست، بلكه بر حسب طبع ثانوى و قريحه‌اى است كسبى.

پس روشن شد كه انسان در تغذى به گوشت‌ها طرق مختلفه‌اى دارند، طرقى بسيار كه از نقطه امتناع شروع و به نقطه آزادى مطلق در عرضى عريض ختم مى‌شود، هر چه را كه مباح و گوارا مى‌داند دليلش طبع او است، و آنچه را كه حرام و ناگوار مى‌داند دليلش يا فكر او است يا طبع ثانوى او.

در سنت بودا خوردن تمامى گوشت‌ها تحريم شده، و پيروان اين سنت هيچ حيوانى را حلال گوشت نمى‌دانند، و اين طرف تفريط در مساله خوردن گوشت است، و طرف افراط آن را وحشى‌هاى آفريقا (و بعض متمدنين اروپا و غرب) پيش گرفته‌اند، كه از خوردن هيچ گوشتى حتى گوشت انسان امتناع ندارند.

اما عرب در دوران جاهليت گوشت چهارپايان و ساير حيوانات از قبيل موش و قورباغه را مى‌خورد، چهارپايان را هم به هر نحوى كه كشته مى‌شد مى‌خورد، چه اينكه سرش را بريده باشند، و چه اينكه خفه‌اش كرده باشند، و چه طورى ديگر مرده باشد، كه در آيه گذشته به عنوانهاى منخنقه و موقوذه و مترديه و نطيحه و نيم خورده درندگان از آنها ياد شده بود، و وقتى مورد اعتراض واقع مى‌شدند مى‌گفتند: چطور شد كه آنچه خود شما مى‌كشيد حلال است، و آنچه خدا مى‌كشد حرام است، هم چنان كه امروز نيز همين جواب از پاره‌اى اشخاص شنيده مى‌شود، كه مگر گوشت با گوشت فرق دارد، همين كه گوشتى سالم باشد و به بدن انسان صدمه وارد نياورد آن گوشت خوردنى است، هر چند كه بى ضرر بودنش به وسيله علاجهاى طبى صورت گرفته باشد و خلاصه گوشت حرام آن گوشتى است كه دستگاه گوارش آن را نپذيرد، از آن گذشته همه گوشتها براى اين دستگاه گوشت است، و هيچ فرقى بين آنها نيست.

و نيز در عرب رسم بود كه خون را مى‌خوردند، و آن را در روده حيوان ريخته با آن روده‌

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 5  صفحه : 295
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست