نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 5 صفحه : 270
و غرض از نهى از خوردن گوشت حيوانهايى كه بر روى
نصب ذبح مىشود اين است كه جامعه مسلمين سنت جاهليت را در بين خود باب نكنند، آرى
مردم جاهليت در اطراف كعبه سنگهايى نصب مىكردند، و آنها را مقدس شمرده و حيوانات
خود را بر روى آن سنگها سر مىبريدند، و اين يكى از سنتهاى وثنيت بوده.
[معناى
استقسام به ازلام كه از آن نهى شده است]
(وَ أَنْ تَسْتَقْسِمُوا بِالْأَزْلامِ ...) كلمه
ازلام به معناى تركه چوبهايى است كه در ايام جاهليت وسيله نوعى قمار بوده، و
عمل استقسام به وسيله قداح اين بوده كه شترى و يا حيوانى ديگر را
سهمبندى مىكردند، آن گاه تركه چوبها را براى تشخيص اينكه چه كسى چند سهم مىبرد؟
و چه كسى اصلا سهم نمىبرد؟ يكى پس از ديگرى بيرون مىكشيدند، و اين خود نوعى قمار
بوده كه شرحش در تفسير آيه:(يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْخَمْرِ وَ
الْمَيْسِرِ ...)[1] در جلد دوم
اين كتاب گذشت.
راغب گفته
كلمه: قسم به معناى جدا كردن سهم و نصيب است، وقتى گفته مىشود من
اينطور و به اين اقسام تقسيم كردم، معنايش اين است كه هر سهمى را از ديگرى جدا
كردم، و قسمت كردن ارث و غنيمت همه به اين معنا است كه سهم صاحب هر سهمى را از سهم
آن ديگرى جدا كنى، و اين كلمه در قرآن كريم آمده آنجا كه مىفرمايد:(لِكُلِّ بابٍ مِنْهُمْ جُزْءٌ مَقْسُومٌ) و(وَ أَنْ تَسْتَقْسِمُوا بِالْأَزْلامِ)،[2]
و اينكه گفته استقسام به معناى قسمت است، منظورش معناى لغوى اين دو كلمه نبوده،
بلكه منظورش اين بوده كه مصداق اين با مصداق آن منطبق است، و گرنه معناى حقيقى
استقسام طلب قسمت به وسيله ازلامى است كه گفتيم يكى از آلات قمار بوده، و استعمال
آلت در حقيقت طلب حاصل شدن فعلى است كه بر آن استعمال مترتب مىشود، پس استفعال بر
اين استعمال صادق است، و مراد از استقسام به ازلام كه از آن نهى شده، بطورى كه از
سياق و زمينه كلام استفاده مىشود، زدن آن تركه چوبها بر بدن شتر و يا حيوان ديگر
است، كه به هر جاى حيوان خورد گوشت آن نقطه شتر از آن صاحب چوب باشد.
و اما اينكه
بعضى گفتهاند: كه مراد از استقسام به ازلام استخاره كردن به وسيله آن تركه چوبها
و تشخيص خير و شر افعال و نافع و ضار آنها است، مثلا اگر مىخواستند به سفرى بروند،
و يا با كسى ازدواج كنند، و يا عملى را آغاز نمايند و يا كار ديگرى كنند، اين
تركه