نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 5 صفحه : 257
اين سوره آمده است، و در آياتى بر مردم منت
مىگذارد كه دينشان را كامل و نعمتشان را تمام كرد، و طيبات را بر ايشان حلال، و
خبائث را بر ايشان حرام كرد، و احكام و دستوراتى بر ايشان تشريع كرد كه مايه طهارت
آنان است، و در عين حال عسر و حرجى هم نمىآورد.
مناسب با
زمان نزول اين سوره نيز تذكر اين مطالب بوده، براى اينكه اهل حديث و تاريخ اتفاق
دارند بر اينكه سوره مائده آخرين سوره از سورههاى مفصل قرآن است، كه در اواخر
ايام حيات رسول خدا 6 بر آن جناب نازل شده، در روايات شيعه و سنى هم آمده كه در
مائده ناسخ هست ولى منسوخ نيست، چون بعد از مائده چيزى نازل نشد تا آن را نسخ كند،
و مناسب با اين وضع همين بود كه در اين سوره به حفظ پيمانهايى كه خداى تعالى از
بندگانش گرفته، و خويشتن دارى در حفظ آنها سفارش كند.
[معناى
عقد و وجوهى كه در بيان مراد از عقود در(أَوْفُوا
بِالْعُقُودِ) گفته شده است]
(يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَوْفُوا بِالْعُقُودِ) كلمه
عقود جمع عقد است، و عقد به معناى گره زدن و بستن چيزى است به چيز ديگر،
بستن به نوعى كه به خودى خود از يكديگر جدا نشوند، مثل بستن و گره زدن يك طناب و
يك ريسمان به طناب و ريسمانى مثل خودش و لازمه گره خوردن اين است كه هر يك ملازم
ديگرى باشد، و از آن جدا نباشد، و اين لوازم در گره خوردن دو چيز محسوس در نظر
مردم معتبر بوده، و سپس همه اينها را در گرههاى معنوى نيز معتبر شمردند، مثلا در
عقد معاملات از خريد و فروش و اجاره و ساير معاملات معمول و نيز در عهدها و
پيمانها كلمه عقد را اطلاق كردند، چون اثرى كه در گره زدن هست در اينها نيز وجود
داشت و آن اثر عبارت بود از لزوم آن پيمان و التزام در آن.
و چون عقد-
كه همان عهد باشد- شامل همه پيمانهاى الهى و دينى كه خدا از بندگانش گرفته مىشود
و نيز شامل اركان دين و اجزاى آن چون توحيد و نبوت و معاد و ساير اصول عقائد و
اعمال عبادتى و احكام تشريعى و امضايى و از آن جمله شامل عقد معاملات و غيره
مىشود، و چون لفظ العقود جمع محلى به الف و لام است، لا جرم مناسبتر
و صحيحتر آن است كه كلمه عقود در آيه را حمل كنيم بر هر چيزى كه
عنوان عقد بر آن صادق است.
با اين بيان
روشن مىشود كه معناى خاصى كه بعضى از مفسرين براى عقد كردهاند صحيح نيست، يكى
گفته: مراد از عقود عقودى است كه در بين مردم جريان دارد، مانند عقد بيع و نكاح و
عهد، و يا عهدى كه آدمى خودش با خود مىبندد، مثلا سوگند مىخورد كه فلان كار را
بكند يا نكند، و ديگرى گفته: مراد از عقود پيمانهايى است كه اهل جاهليت در بين خود
مىبستند، مبنى بر اينكه يكديگر را در هنگامى كه مورد حمله قرار گرفتند يارى دهند،
و يا
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 5 صفحه : 257