نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 5 صفحه : 184
پس مراد از واو عاطفه كه چهار بار در
آيه تكرار شده، واو جمع نيست تا در نتيجه همه نامبردهها، موضوع واحدى
براى حكمى واحد بشوند، يعنى محكوم به حكم كفر كسى باشد كه به همه اين چهار چيز كفر
بورزد و اما اگر به يكى از اينها ايمان و به سه تاى ديگر كافر باشد كافر نيست، نه،
بلكه واو در اينجا به معناى او است و در حقيقت آيه در
معناى اين است كه فرموده باشد: و من يكفر باللَّه او ملائكته او كتبه او
رسله و اليوم الآخر فقد ضل ضلالا بعيدا ، چون آيات قرآنى ناطق است بر اينكه
هر كس به يكى از اين معارف كفر بورزد- هر چند كه به بقيه ايمان داشته باشد- كافر
است.
[توبه و
مغفرت الهى، طبعا و عادتا شامل كسانى كه براى بار دوم به كفر بگروند نمىشود]
(إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا ثُمَّ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا ثُمَّ ازْدادُوا
كُفْراً لَمْ يَكُنِ اللَّهُ لِيَغْفِرَ لَهُمْ وَ لا لِيَهْدِيَهُمْ
سَبِيلًا) اين آيه شريفه اگر به تنهايى و بريده از ما قبل و ما بعدش ملاحظه
شود دلالت مىكند بر كيفرى كه خداى تعالى مرتدين را در صورتى كه ارتداد آنها تكرار
شود با آن كيفر مىدهد و تكرار ارتداد به اين است كه بعد از آنكه به اسلام ايمان
آوردند بار ديگر كفر بورزند، سپس براى بار دوم ايمان بياورند و بعد از آن دوباره
كافر شوند و اين بار كفر خود را زيادتر كنند، خداى سبحان در اين آيه اينگونه افراد
را كه چنين وضعى دارند تهديد كرده، به اينكه ديگر آنان را نخواهد آمرزيد و به سوى
راه هدايت نخواهد كرد به اين معنا كه اميد نمىرود رحمتى كه از خدا متوقع است شامل
حال آنان بگردد زيرا استقرار بر ايمان ندارند و امر خدا را ملعبهاى براى بازى و
سرگرمى خود قرار دادند و كسى كه حالش چنين حالى است طبعا ثبات قدمى بر ايمان جدى و
ايمانى كه از آنان قبول شود ندارند، آرى به حسب طبع چنينند، هر چند كه اگر ايمان
جدى بياورند مغفرت و هدايت خداى تعالى شامل حالشان مىشود، چون توبه كردن يعنى
ايمان واقعى آوردن چيزى نيست كه خداى تعالى آن را در هيچ حالى قبول نكند.
آرى خداى
تعالى وعده داده كه چنين توبهاى را قبول كند و ما در سابق يعنى در تفسير آيه
شريفه:(إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَى اللَّهِ ...)[1] در جلد چهارم اين
كتاب پيرامون آن بحث كرديم.
پس اگر در
اين آيه شريفه حكم كرده به اينكه از رحمت و مغفرت خدا محرومند، حكمى است كه بر حسب
جريان طبع و عادت و به ملاحظه آن صادر فرموده، نه اينكه خواسته باشد بفرمايد: از
ميان اينگونه افراد حتى يك نفر هم مستثناء نيست و بطور ندرت هم فردى از اين طائفه
پيدا نمىشود كه موفق به ايمان صحيح و استقامت در برابر آن گردد، هم چنان كه اين