نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 5 صفحه : 150
مؤلف: اين معنا به طرق بسيار و با مختصر اختلافى
روايت شده است.
و در تفسير
عياشى از رسول خدا 6 نقل شده كه فرمود: هيچ بندهاى گناهى مرتكب نمىشود كه بعد
از گناه، برخاسته وضويى بگيرد و از گناهش استغفار كند مگر آنكه بر خدا زيبنده آن
مىشود كه او را بيامرزد، چون همو است كه مىفرمايد:(مَنْ
يَعْمَلْ سُوءاً أَوْ يَظْلِمْ نَفْسَهُ ثُمَّ يَسْتَغْفِرِ اللَّهَ يَجِدِ
اللَّهَ غَفُوراً رَحِيماً)[1].
و نيز فرمود:
خداى تعالى بنده خود را كه دوست مىدارد مبتلا مىكند تا تضرع و زارى او را بشنود.[2] و نيز فرمود: خداى تعالى ممكن نيست
هم بندهاش را موفق به دعا كند و در دعا به رويش بگشايد و هم از سوى ديگر در
استجابت را به رويش ببندد، چون خود او فرموده:
(ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ) مرا بخوانيد تا دعايتان را اجابت كنم[3].
و نيز فرمود:
خداى تعالى ممكن نيست باب توبه را به روى كسى بگشايد و در عين حال باب مغفرت را به
رويش ببندد، چون همو است كه فرموده:(مَنْ يَعْمَلْ سُوءاً أَوْ
يَظْلِمْ نَفْسَهُ، ثُمَّ يَسْتَغْفِرِ اللَّهَ يَجِدِ اللَّهَ غَفُوراً
رَحِيماً)[4].
و در همان
كتاب است از عبد اللَّه بن حماد انصارى از عبد اللَّه بن سنان روايت آمده كه گفت:
امام صادق (ع) فرمود: غيبت آن است كه گناهى را كه برادر مؤمنت مرتكب شده و خدا آن
را پوشانده تو برملايش كنى و اما اگر چيزى درباره او بگويى كه در او نيست، آن
گفتار تو غيبت نيست بلكه بهتان است كه خداى تعالى در بارهاش فرموده:(فَقَدِ احْتَمَلَ بُهْتاناً وَ إِثْماً مُبِيناً)[5].
و در تفسير
قمى در ذيل آيه شريفه:(لا خَيْرَ فِي كَثِيرٍ مِنْ نَجْواهُمْ
...) آمده كه پدرم از ابن ابى عمير از حماد از حلبى از امام صادق (ع)
روايت كرد كه فرمود: خداى تعالى تمحل را در قرآن واجب كرده، عرضه داشتم: تمحل چيست
فدايت شوم؟ فرمود: اينكه تو از برادر مؤمنت آبرومندتر و سرشناستر باشى و او به
منظور رفع گرفتاريش به تو مراجعه كند و تو راز دل او را آهسته و محرمانه به ديگرى
بگويى تا چاره كار او كنى.
و در كافى به
سند خود از عبد اللَّه بن سنان از ابى الجارود روايت كرده كه گفت: امام باقر ابو
جعفر (ع) فرمود: هر وقت من براى شما حديثى گفتم از من بپرسيد شاهد آن در