نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 5 صفحه : 149
سلافه ميزبان بشر شده، حسان بن ثابت (شاعر معروف)
چند بيتى عليه سلافه سرود و سلافه كه آبروى خود را در خطر بديد اثاث و رحل بشر را
برداشته بر سر خود نهاد و از خانه بيرون و تا لبه دره آمد و آن اثاث را به طرف
ابطح (ته دره) پرتاب كرد و رو كرد به صاحب اثاث و گفت: تو براى من به جاى هر
سوغاتى مطلوب شعر حسان را به ارمغان آوردهاى؟[1].
مؤلف: اين سرگذشت
به طرقى ديگر نيز روايت شده و در همان كتاب است كه ابن جرير از ابن زيد روايت كرده
كه در تفسير آيه مورد بحث گفته است: مردى در زمان رسول خدا 6 زرهى آهنى بدزديد و
آن را به خانه مردى يهودى پرت كرد، و يهودى (بعد از آنكه دستگير شد) عرضه داشت: اى
ابا القاسم به خدا سوگند كه من اين زره را ندزديدهام و ليكن آن را به داخل
خانهام پرتاب كردند، ابن زيد مىگويد: آرى مردى آن زره را دزديده بود و همسايگانش
كه خواسته بودند او را تبرئه كنند زره را به خانه يهودى پرتاب كرده، به رسول خدا
6 عرضه داشتند: اين يهودى خبيث به خدا كفر مىورزد و نيز به آنچه تو آوردهاى
ايمان ندارد، آن قدر عليه او بد گويى كردند كه رسول خدا 6 او را به چند كلمه
عتاب كرد.
و به اين جهت
خداى تعالى خود آن جناب را مورد عتاب قرار داد كه:(إِنَّا
أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الْكِتابَ بِالْحَقِّ لِتَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ بِما أَراكَ
اللَّهُ وَ لا تَكُنْ لِلْخائِنِينَ خَصِيماً وَ اسْتَغْفِرِ اللَّهَ) كه ترجمهاش
در همين فصل گذشت. و در آن به رسول خدا 6 فرمود: از آنچه به اين مرد يهودى گفتى
استغفار كن كه خدا غفور و رحيم است، آن گاه عتاب خود را متوجه همسايگان سارق مذكور
كرده، فرمود:(ها أَنْتُمْ هؤُلاءِ جادَلْتُمْ عَنْهُمْ فِي الْحَياةِ
الدُّنْيا، فَمَنْ يُجادِلُ اللَّهَ عَنْهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ، أَمْ مَنْ
يَكُونُ عَلَيْهِمْ وَكِيلًا)، آن گاه توبه را پيشنهاد كرده، فرمود:(وَ مَنْ يَعْمَلْ سُوءاً أَوْ يَظْلِمْ نَفْسَهُ، ثُمَّ يَسْتَغْفِرِ اللَّهَ
يَجِدِ اللَّهَ غَفُوراً رَحِيماً وَ مَنْ يَكْسِبْ إِثْماً فَإِنَّما يَكْسِبُهُ
عَلى نَفْسِهِ)،(وَ مَنْ يَكْسِبْ خَطِيئَةً أَوْ
إِثْماً ثُمَّ يَرْمِ بِهِ بَرِيئاً فَقَدِ احْتَمَلَ بُهْتاناً وَ إِثْماً
مُبِيناً)،(وَ مَنْ يُشاقِقِ الرَّسُولَ مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ
لَهُ الْهُدى) ابن زيد در معناى اين جمله گفته است: يعنى توبهاى را كه
خداى تعالى به او عرضه كرده نپذيرد و به جاى آن از مدينه به سوى مشركين مكه برود و
در آنجا خانه مردم را نقب بزند و بدزدد و خدا آن خانه را به رويش خراب كرده، به
قتلش برساند.[2]