نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 5 صفحه : 145
اعماليد؟ و با اينكه منافق هستيد و (بارها خودم
شنيدم كه) رسول خدا 6 را هجو مىكرديد؟ و در هجو آن جناب اشعارى مىسروديد و آن
گاه اشعار خود را به قريش نسبت مىداديد؟، يا بايد اين مساله روشن و اين سارق معلوم
شود و يا آنكه شمشيرم را از خون شما سيراب خواهم كرد، خانواده بنى ابيرق، از در
مدارا و ملايمت در آمدند و به او گفتند: خدا رحمتت كند تو بر گرد كه از اين گناه
مبرايى.
آن گاه بنى
ابيرق نزد مردى از قبيله خود كه نامش اسيد بن عروه و مردى حرف زن و
زبان آور بود رفتند و جريان را با او در ميان گذاشته، او را نزد رسول خدا 6
فرستادند. اسيد به رسول خدا 6 عرضه داشت: يا رسول اللَّه! قتادة بن نعمان به نزد
خاندانى از ما كه اهل شرف و حسب و نسبند رفته و آنان را به عمل سرقت متهم كرده است
با اينكه اهل آن خانواده اين كاره نيستند، رسول خدا 6 از شنيدن اين سخن اندوهناك
شد (كه چرا قتاده مرتكب تهمت شده است) و به عنوان گلايه به او فرمود: آيا به سر
وقت خاندانى شريف و آبرومند و داراى حسب و نسب مىروى و آنان را متهم به سرقت
مىكنى؟ و او را به سختى عتاب فرمود، قتاده از اين بابت سخت در اندوه شد و به سوى
عمويش برگشت و گفت: اى كاش مرده بودم و ماجراى تو را نزد رسول خدا 6 نبرده بودم
و اينطور مورد عتاب آن جناب قرار نمىگرفتم، عمويش در پاسخ گفت: اللَّه
المستعان ، (تنها كسى كه بايد از او يارى خواست خداى تعالى است).
چيزى نگذشت
كه اين آيه شريفه بر پيامبر نازل شد:( إِنَّا أَنْزَلْنا إِلَيْكَ
الْكِتابَ بِالْحَقِ) ...(إِذْ يُبَيِّتُونَ ما لا يَرْضى مِنَ
الْقَوْلِ ).
قمى سپس گفته
است: يعنى ما لا يرضى من الفعل كارى را كه خدا راضى نيست طرح ريزى
مىكنند و در اين آيه، كلمه قول در جاى فعل قرار گرفته:( ها
أَنْتُمْ هؤُلاءِ جادَلْتُمْ عَنْهُمْ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا) ...(وَ مَنْ
يَكْسِبْ خَطِيئَةً أَوْ إِثْماً ثُمَّ يَرْمِ بِهِ بَرِيئاً )، قمى گفته
است: اين لبيد بن سهل بود كه(احْتَمَلَ بُهْتاناً وَ إِثْماً
مُبِيناً)[1].
و در تفسير
قمى است كه ابى الجارود از امام باقر (ع) روايت كرده كه فرمود:
چند تن از
خويشاوندان نزديك بشير به يكديگر گفتند: چه خوب است نزد رسول خدا 6 رفته و با وى
در باره رفيقمان وساطت كنيم و يا او را بى گناه قلمداد نموده، بگوئيم: بشير مبراى
از دزدى است ولى وقتى آيه:( يَسْتَخْفُونَ مِنَ اللَّهِ) ...(وَكِيلًا ) نازل شد،