responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 5  صفحه : 144

گرفت.

ليكن اين را هم اضافه كنيم كه كسى خيال نكند خليل خدا بودن مانند خلت و دوستى دائر در بين مردم و حاكم در ميان آنان است، نه، هرگز، زيرا دوستى در بين مردم تنها دائر مدار حق نيست، گاهى دوستى‌ها بر سر حق است و گاهى بر سر باطل و همين قسم دوستى است كه منشا شده فسادهايى از قبيل جزاف‌گويى‌ها و زورگويى‌ها در بين بشر راه بيابد و اما خداى سبحان مالكى است غير مملوك و محيطى است كه كسى به او احاطه ندارد به خلاف مولى‌هاى بشر و رؤسا و پادشاهان كه از بردگان و رعايا و زير دستان خود مالك هيچ چيزى نيستند و اگر چيزى از آنان را مالك شوند در مقابل چيزى از خود در مقابل آن مى‌دهند و اگر نسبت به بعضى‌ها قاهر و غالب و حاكم مى‌شوند، يك تنه حكومت نمى‌كنند بلكه به وسيله بعضى ديگر اين قهر و غلبه را به دست مى‌آورند، اگر نسبت به بعضى ظلم مى‌كنند با كمك بعضى ديگر است و به همين جهت اگر روزى اراده همين كمك‌كاران، مخالف اراده او شود، او را از رياست و سلطنت مى‌اندازند، ديگر نمى‌توانند در مقام خود ثابت بمانند.

از اينجا روشن مى‌شود كه چرا دنبال جمله:(وَ مَنْ أَحْسَنُ قَوْلًا ...) فرمود:(وَ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ كانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْ‌ءٍ مُحِيطاً).

بحث روايتى [ (در ذيل آيات گذشته)]

در تفسير قمى آمده كه سبب نزول اين آيه شريفه:(إِنَّا أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الْكِتابَ ...) اين بوده كه دسته‌اى از انصار از قبيله بنى ابيرق كه سه برادر به نام بشير و بشر و مبشر و جزء منافقين بودند، ديوار خانه عموى قتادة بن نعمان را سوراخ كرده و مقدارى طعام را كه او براى زن و بچه خود تهيه كرده بود با يك شمشير و يك زره را بردند و اين قتاده از رزمندگان جنگ بدر بود.

وى شكايت نزد رسول خدا 6 برده، عرضه داشت: يا رسول اللَّه! چند نفر خانه عموى مرا نقب زده، طعامى را كه او براى عيال خود تهيه كرده بود با يك شمشير و يك زره بردند و اين چند نفر از يك خانواده بدى هستند، از سوى ديگر در بين آنان مردى مؤمن به نام لبيد بن سهل بود كه در رأى همفكر آنان بود و بنى ابيرق كه خانواده‌اى شرور بود، در پاسخ قتاده (كه از نزد رسول خدا 6 برگشته بود) گفتند: اين سرقت كار لبيد بن سهل است و چون خبر به لبيد رسيد شمشير خود را گرفته، به سوى بنى ابيرق شتافت و گفت: كه آيا نسبت دزدى به من مى‌دهيد؟ با اينكه خود شما سزاوارتر از من به اينگونه‌

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 5  صفحه : 144
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست