نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 4 صفحه : 78
خوددارى شده است، و علاوه بر اين، آيه را با ذكر
حلم خدا ختم فرموده كه معنايش عجله نكردن در عقوبت است، و چون با عفو ذكر شود اين
معنا را مىدهد كه فعلا خشم خود را ظاهر نمىسازد، و هم چنان در باطن نگه مىدارد.
ممكن است كسى
در اينجا بگويد: همين كه در آيه شريفه بين دو طايفه مساوات قائل شده، و هر دو
طايفه را مشمول عفو قرار داده (ما نيز بايد قائل به برابرى آن دو، در فضيلت باشيم
و يكى را بر ديگرى برترى و ترجيح ندهيم).
در جواب
مىگوئيم: معناى عفو در دو مورد مختلف است، و هر يك مصداقى خاص دارد، هر چند كه در
مفهوم يكى باشند، به هر دو عفو گفته شود و هيچ دليلى نيست كه دلالت كند عفو و
مغفرت و امثال اين مفاهيم در همه موارد يك سنخ دارد، بلكه ما در سابق گفتيم كه در
هر مورد معناى خاصى دارند، كه بيانش گذشت.
عفو و
مغفرت در قرآن به چه معنا است؟
كلمه
عفو بنا به گفته راغب به معناى قصد است، البته اين معنا معناى جامعى است كه
از موارد استعمال آن به دست مىآيد،- وقتى گفته مىشود: عفاه و
يا اعتفاه ، يعنى قصد فلانى را كرد تا آنچه نزد او است بگيرد، و وقتى
گفته مىشود: عفت الريح الدار معنايش اين است كه نسيم قصد خانه كرد و
آثارش را از بين برد[1].
گويا اينكه
در مورد كهنه شدن خانه مىگويند: عفت الدار عنايتى لطيف در آن دارند و
كانه مىخواهند بگويند خانه قصد آثار خودش كرد، و زينت و زيبايى خودش را گرفت و از
انظار ناظران پنهان ساخت و به اين عنايت است كه عفو را به خداى تعالى نسبت
مىدهند، كانه خداى تعالى قصد بندهاش مىكند، و گناهانى كه در او سراغ دارد از او
مىگيرد، و او را بى گناه مىسازد.
از اينجا
روشن مىشود كه مغفرت- كه عبارت از پوشاندن است- به حسب اعتبار متفرع و نتيجه عفو
است، چون هر چيزى اول بايد گرفته شود بعد پنهان گردد، خداى تعالى هم اول گناه
بندهاش را مىگيرد و بعد مىپوشاند و گناه گناهكار را نه در نزد خودش و نه در
نزد ديگران بر ملا نمىكند، هم چنان كه فرمود:(وَ اعْفُ
عَنَّا وَ اغْفِرْ لَنا)[2] و نيز
فرمود:(وَ كانَ اللَّهُ عَفُوًّا غَفُوراً)