نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 4 صفحه : 612
هم وجوبش بيان شده، و در اين معانى نيز اخبار
بسيارى است، و در بعضى از آنها طاعت واجب به امامت و خلافت تفسير شده، نظير روايتى
كه مرحوم كلينى در كافى به سند خود از بريد از امام باقر (ع) نقل كرده است.
و در تفسير
قمى در ذيل آيه:(إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِآياتِنا ...) گفته است:
امام (ع) فرموده: منظور از آيات امير المؤمنين و ائمه (ع) است[1].
مؤلف قدس
سره: اين روايت از باب جرى است- يعنى تطبيق آيه بر يكى از مصاديق آن.
و مرحوم شيخ
در كتاب مجالس به سند خود از حفص بن غياث قاضى روايت كرده كه گفت: من در محضر سرور
همه جعفرها، جعفر بن محمد 8 بودم، در آن زمانى كه منصور آن جناب را
احضار كرده بود، ابن ابى العوجاء كه مردى ملحد بود به حضورش آمد، و عرضه داشت: چه
مىفرمايى در معناى آيه:(كُلَّما نَضِجَتْ جُلُودُهُمْ بَدَّلْناهُمْ
جُلُوداً غَيْرَها، لِيَذُوقُوا الْعَذابَ) كه من در آن اشكالى
دارم، و آن اين است كه به فرضى كه پوست خود انسان گناه كرده باشد، پوستهاى بعدى كه
در دوزخ بعد از سوخته شدن پوست اول به بدن مىرويد چه گناهى كرده، كه بسوزد؟ امام
صادق (ع) فرمود: ويحك- واى بر تو- پوست دوم هم در عين اينكه غير پوست اول است پوست
همين شخص گنه كار است، ابى العوجاء عرضه داشت: اين جواب را درست به من بفهمان،
فرمود: تو به من بگو كه اگر شخصى خشتى را خرد كند، و دوباره آن را خيس كرده خشت
بزند، و به شكل اولش برگرداند، اين خشت همان خشت اول نيست و آيا غير آن نيست، و جز
اين است كه در عين اين كه غير آن است همان است؟ گفت: بله، خدا مردم را از وجودت
بهرهمند سازد[2].
صاحب احتجاج
هم اين حديث را از حفص بن غياث از آن جناب نقل كرده[3]،
و قمى آن را در تفسير خود به طور مرسل آورده، و برگشت حقيقت جواب به اين است كه
وقتى ماده چند صورت يكى باشد، مىتوان گفت موجود متصور به آن چند صورت يكى است،
بدن انسان نيز مانند اجزايش ما دام كه همان انسان است يكى است، هر چند تغييراتى به
خود بگيرد[4].
و در فقيه
آمده كه شخصى از امام صادق (ع) معناى كلام خداى عز و جل را پرسيد كه فرموده:(فِيها أَزْواجٌ مُطَهَّرَةٌ) فرمود: منظور از همسران مطهر همسرانى است كه
نه