نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 4 صفحه : 607
كرده كه با اين رد و بدل شدن نامه بين رسول خدا
6 و وحشى مناسب شود.
و چه خوب
گفته است مفسرى كه بعد از اشاره به اين روايت گفته: مثل اينكه جاعلين اين حديث
خواستهاند بگويند خدا و وحشى با يكديگر شوخى داشتند و براى اثبات اين مدعاى خود
اين حديث را جعل كردهاند.
پس جاعل اين
روايت جز اين منظورى نداشته كه وحشى را با مغفرتى حتمى و مهر شده شرافت بدهد،
مغفرتى كه با وجود آن هيچ گناهى هر قدر هم شنيع باشد ضرر ندارد، و سپس نتيجه گرفته
كه به كلى مجازاتى كه در برابر گناهان تشريع شده همه بر داشته شده، غافل از اين كه
لازمه برداشته شدن مجازات برداشته شدن تكليف از بشر است، همان عقيدهاى كه نصرانيها
بدان معتقدند، و بلكه شنيعتر از آن است، براى اين كه نصرانيها- مسيحىها- اگر
مجازات را مرفوع مىدانند به اين بهانه مرفوع مىدانند كه عيسى (ع) خود را فداى
گنهكاران نموده جان خود را داده و مجازات گنهكاران را خريده، ولى جاعل اين روايت
صرفا به خاطر دل وحشى تكليف را از بشر برداشته است.
حال ببينيم
اين آقا كه به حكم اين روايت دروغين به خاطر وى تكليف از عموم بشر برداشته شده
كيست؟ وى بردهاى بوده از ابن مطعم، كه (به تحريك هنده مادر معاويه و همسر ابو
سفيان در جنگ احد به نامردى و بدون اين كه در برابر حمزه قرار گيرد) حمزه را به
قتل رسانيد، و سپس به مكه برگشت، و بعد از فتح طايف به اسلام در آمد، و رسول خدا
6 به او فرمود: از اين به بعد خودت را به من نشان مده، و او به شام رفت و در حمص
سكونت يافت، و وقتى عمر به خلافت رسيد، او را مامور كتابت ديوان كرد، و چون دائما
شراب مىخورد، اين شغل را از او گرفت، و چند نوبت به همين خاطر شلاق خورد، و در
زمان خلافت عثمان مرد، و بطورى كه در روايات آمده علت مرگش همان شرابخورى شد.
ابن عبد البر
در كتاب استيعاب، به سند خود از ابن اسحاق، از عبد اللَّه بن فضل، از سليمان بن
يسار، از جعفر بن عمرو بن اميه ضمرى روايت كرده كه گفت: من و عبد اللَّه عدى ابن
خيار به مسافرتى رفتيم، و در سفر به شهر حمص رسيديم، كه وحشى در آنجا بود، با خود
گفتيم چه خوب است به ديدنش برويم، و از جريان كشته شدن حمزه خبر بگيريم، كه چگونه
او را كشت، به مردى برخورديم، پرسيديم: وحشى را كجا مىتوان ديد؟ او گفت با اين
مرد چكار داريد، مردى است كه دائما مست است، هوش و حواس درستى ندارد، ولى اگر وقتى
به ديدنش برويد كه سر حال باشد مردى عرب را خواهيد يافت كه تا دلتان بخواهد
برايتان حرف مىزند، و از هر چيزى بپرسيد جواب مىدهد، و اگر ديديد سر حال نيست،
برگرديد مىگويد-
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 4 صفحه : 607