نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 4 صفحه : 54
و اين سنت الهيه سنيت است عملى و متكى بر يك سنتى
ديگر كه آن سنتى است تكوينى و عبارت است از سنت هدايت عامه الهيه، از آن جهت كه با
موجودات مكلف نظير انسان ارتباط دارد، و نيز مقدمات و مؤخرات آن يعنى قضا و قدر كه
بيانش گذشت.
از اينجا
روشن مىشود كه مساله امتحان چيزى نيست كه قابل نسخ باشد، براى اينكه نسخ شدنش عين
فساد تكوين است، كه امرى است محال، و آياتى كه خلقت را بر اساس حق مىداند، و نيز
آياتى كه مساله بعث را حق مىداند بر اين معنا نيز دلالت و حد اقل اشاره دارد،
مانند آيه:(ما خَلَقْنَا السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما
إِلَّا بِالْحَقِّ وَ أَجَلٍ مُسَمًّى)[1].
و آيه:(أَ فَحَسِبْتُمْ أَنَّما خَلَقْناكُمْ عَبَثاً وَ أَنَّكُمْ إِلَيْنا لا
تُرْجَعُونَ)[2].
و آيه:(وَ ما خَلَقْنَا السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما لاعِبِينَ ما خَلَقْناهُما
إِلَّا بِالْحَقِّ وَ لكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُونَ)[3].
و آيه:(مَنْ كانَ يَرْجُوا لِقاءَ اللَّهِ فَإِنَّ أَجَلَ اللَّهِ لَآتٍ)[4] و ...
كه از همه
آنها استفاده مىشود خلقت بر اساس حق بوده و باطل و بريده از حق نبوده است، و وقتى
براى هر موجودى هدفى و غرضى در پيش و أجلى حق و آمدنى است و نيز وقتى در وراى هر
موجودى مقدراتى تقدير شده و حقى است، و باز وقتى با هر موجودى هدايتى حقه هست، پس
ديگر جاى گريزى از اصطكاك و تصادم عمومى بين آنها وجود ندارد، و مخصوصا بين
موجودات مكلف از قبيل انسان كه هيچ گريزى از مبتلا شدنشان به امورى كه مايه امتحان
آنان باشد نيست، حتما بايد با اتصال به آن امور آنچه در قوه دارند به فعليت برسد،
حال چه اينكه كمال باشد و چه نقص، چه اينكه سعادت باشد و چه شقاوت، و اين معنا در
انسان مكلف به تكاليف دينى و ابتلا است، (دقت بفرمائيد).
[معناى
تمحيص مؤمنين و محق كافرين بر اثر امتحانات و ابتلائات]
با آنچه كه
تا اينجا گفته شد معناى دو كلمه محق و تمحيص نيز روشن
مىشود، چون وقتى امتحان براى مؤمن پيش مىآيد، و باعث مىشود فضائل درونى و
نهفتهاش از رذائل
[1] ما آسمانها و زمين را و آنچه بين آن دو است را جز به حق و
براى أجلى معين نيافريديم.
احقاف: 3
[2] پس آيا پنداشتهايد كه ما شما را بيهوده خلق كردهايم و شما
به سوى ما بر نمىگرديد. مؤمنون:
115
[3] و ما آسمانها و زمين و آنچه بين آن دو است را به بازى نيافريديم،
ما آن دو را جز به حق خلق نكرديم و ليكن بيشتر مردم نمىدانند. دخان:
39 .
[4] كسى كه اميد ديدار خدا را دارد بداند كه اجل خدايى آمدنى
است. عنكبوت: 5
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 4 صفحه : 54