(حتى انبيا
را هم از اين سنت خود مستثنا ندانسته) و در باره مثل ابراهيم پيامبرى مىفرمايد:(وَ إِذِ ابْتَلى إِبْراهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِماتٍ)[3] و در داستان
ذبح پسرش اسماعيل مىفرمايد:
(إِنَّ هذا لَهُوَ الْبَلاءُ الْمُبِينُ)[4] و همچنين در
باره موسى ع مىفرمايد:(وَ فَتَنَّاكَ فُتُوناً)[5] و آياتى ديگر از اين
قبيل.
و اين آيات
به طورى كه ملاحظه مىكنيد آزمايش را شامل تمامى جهات انسان مىداند، چه اصل وجودش
(نبتليه)، و چه اجزاى وجودش (و جعلناه سميعا بصيرا)، و چه جهات خارج از وجودش و به
نحوى مرتبط به وجودش نظير اولاد، ازواج و عشيره، اصدقا، مال، جاه، و تمامى،
چيزهايى كه به نحوى مورد استفادهاش قرار مىگيرد، و همچنين چيزهايى كه در مقابل
اين امور قرار دارند از قبيل: مرگ، كورى، كرى، مرگ اولاد، ازواج، عشيره، دوستان،
فقر، نداشتن و يا از دست دادن مقام، شكستن و سوختن وسايل مورد حاجت، و امثال آن از
مصائبى كه متوجه او مىشود، و سخن كوتاه اينكه اين آيات تمامى آنچه از اجزاى عالم
و احوال آن ارتباطى با انسان دارد فتنه انسان دانسته همه را وسيلهاى مىداند كه
از ناحيه خدا و براى امتحان او درست شده است.
[امتحان
الهى سنتى است كه تمامى افراد انسان را شامل مىشود]
در آيات فوق
تعميمى هم از نظر افراد هست، چون ديديم كه تمامى افراد را مشمول اين امتحان قرار
داد، چه مؤمن و چه كافر، چه صالح و چه طالح و حتى ديديم كه پيغمبران را هم استثنا
نكرد، پس معلوم مىشود مساله امتحان سنتى است جارى، كه احدى از آن مستثنا نيست.
[1] و براى اينكه مؤمنين را به وسيله آن به بهترين وجهى
بيازمايد. انفال: 17 .
[2] آيا مردم پنداشتهاند به صرف اين كه بگويند ايمان
آورديم ، دست از ايشان برداشته مىشود.
و آزمايش نمىشوند؟ با اينكه مؤمنين قبل از ايشان را آزموديم
پس بايد هم مؤمنين واقعى كه در دعوى ايمان راست گفتهاند هوشيار باشند، و هم آنها
كه به دروغ مدعى ايمان هستند بدانند كه بدون امتحان دست از ايشان بر
نمىداريم. عنكبوت: 3 .
[3] آن زمان كه پروردگار ابراهيم او را با صحنههايى
بيازمود. بقره: 124 .