نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 4 صفحه : 492
آن كه مسائلى اجتماعى و حقوقى است كوتاهى
كردهاند، و خيال كردهاند صرفا مسالهاى لغوى است، به مراجعه و ارجاع به لغت خود
را راحت مىكردند، و گاهى بر سر معناى لغوى نزاعشان شديد مىشد، عدهاى معناى مثلا
كلمه (ابن) را توسعه مىدادند، و بعضى ديگر آن را تنگ مىگرفتند، در حالى كه همه
آن حرفها از اصل خطا بود.
و لذا
مىبينيم بعضى از آن علما گفتهاند: آنچه ما از لغت در معناى بنوت (پسر بودن)
مىفهميم، اين است كه بايد از نسل پسر ما متولد شده باشد، اگر پسرى از دختر ما و
يا از دختر زاده ما متولد شده باشد، از نظر لغت پسر ما نيست، و از ناحيه دختر ما
هر چه متولد شود (چه پسر و چه دختر) ملحق به پدر خودشان- يعنى داماد ما- مىشوند،
نه به ما كه جد آنها هستيم، عرب جد امى را پدر و جد نمىداند، و دختر زادگان را
فرزندان آن جد نمىشمارد، و اما اينكه رسول خدا 6 در باره حسن و حسين 8 فرمود: اين دو فرزند من امام امتند، چه قيام كنند و چه قيام نكنند، و نيز
در مواردى ديگر آن دو جناب را پسران خود خوانده، از باب احترام و تشريف بوده، نه
اينكه به راستى دختر زادگان آن جناب فرزندان او باشند، آن گاه همين آقا براى اثبات
نظريه خود شعر شاعر را آورده كه گفت:
(بنونا بنو ابنائنا و بناتنا
بنوهن
ابناء الرجال الأباعد)
(يعنى پسران ما تنها پسرزادگان مايند و اما دختران
ما پسرهاشان پسران مردم غريبه و بيگانهاند) نظير اين شعر بيت ديگر است كه گفته:
(و انما امهات الناس اوعية
مستودعات
و للانساب آباء)
(يعنى مادران براى نسل بشر جنبه تخمدان و محفظه
را دارند، و نسل بشر تنها به پدران منسوبند).
و اين شخص
طريق بحث را گم كرده، خيال كرده، بحث در مورد پدر فرزندى صرفا بحثى لغوى است، تا
اگر عرب لفظ (ابن) را براى معنايى وضع كرد كه شامل پسر دختر هم بشود آن وقت نتيجه
بحث طورى ديگر شود، غفلت كرده از اينكه آثار و احكامى كه در مجتمعات مختلف بشرى-
نه تنها در عرب- بر مساله پدرى و فرزندى و امثال آن مترتب مىشود، تابع لغات نيست
بلكه تابع نوعى بنيه مجتمع و سننى داير در آن است كه چه بسا اين احكام در اثر
دگرگونى سنن و آداب دگرگون شود، در حالى كه اصل لغت به حال خود باقى بماند، و اين
خود كاشف آن است كه بحث يك بحث اجتماعى است و يا به يك بحث اجتماعى منتهى مىشود،
و صرفا بحثى لفظى و لغوى نيست.
آن شعرى هم
كه سروده تنها شعر است، و شعر در بازار حقايق به يك پشيز نمىارزد
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 4 صفحه : 492