responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 4  صفحه : 412

آن را پس بگيريد) عمر گفت: زنى در تشخيص حكم خدا به واقع رسيد و مردى به خطا رفت‌[1].

مؤلف اين معنا را الدر المنثور از عبد الرزاق، و ابن منذر از عبد الرحمن سلمى نيز نقل كرده‌اند، و همچنين از سعيد بن منصور و ابى يعلى به سندى خوب از مسروق روايت كرده، و در آن به جاى چهل اوقيه چهار صد درهم آمده‌[2]، و نيز از سعيد بن منصور، و عبد بن حميد، از بكر بن عبد اللَّه مزنى آن را نقل كرده، و اين روايات از نظر معنا نزديك به همند.

و نيز در آن كتاب آمده كه ابن جرير از عكرمة روايت كرده كه در باره آيه:(وَ لا تَنْكِحُوا ما نَكَحَ آباؤُكُمْ مِنَ النِّساءِ) گفته است: اين آيه در باره ابى قيس پسر أسلت نازل شده، كه بعد از مردن پدرش أسلت همسر او أم عبيد دختر ضمرة را ارث برد، و نيز در باره اسود بن خلف نازل شده كه همسر پدرش خلف، يعنى دختر ابى طلحة بن عبد العزى بن عثمان بن- عبد الدار را بعد از مرگ پدرش ارث برد، و نيز در مورد صفوان بن اميه نازل شده، كه همسر پدرش، امية بن خلف يعنى فاخته دختر أسود بن مطلب بن اسد را بعد از مرگ پدر ارث برد، و همچنين در مورد منظور بن رباب كه همسر پدرش رباب بن سيار يعنى مليكه دختر خارجه را بعد از مرگ پدر به ارث برد[3].

و نيز در همان كتاب است كه ابن سعد، از محمد بن كعب قرظى روايت كرده كه گفت: در جاهليت رسم چنين بود كه وقتى مردى از دنيا مى‌رفت، و زنى از خود به جاى مى‌گذاشت، پسرش از هر كس ديگرى مقدم بود بر اينكه با همسر پدر ازدواج كند،- البته، اگر مى‌خواست خودش با او ازدواج مى‌كرد، و اگر مى‌خواست به ديگرى شوهرش مى‌داد-.

اين در مورد زن پدر بود، نه زنى كه پسر از او متولد شده، در همين دوره بود كه ابو قيس پسر أسلت از دنيا رفت، و پسرش محصن به جايش نشست، و با همسر پدر ازدواج كرد، نه به او نفقه داد، و نه چيزى از ارث پدر، آن زن بعد از طلوع اسلام نزد رسول خدا 6 شرفياب شد، و جريان را به عرض آن جناب رسانيد، حضرت فرمود: فعلا برگرد و شايد خداى تعالى در باره مسأله‌ات چيزى نازل كند، و چيزى نگذشت كه آيه:(وَ لا تَنْكِحُوا ما نَكَحَ آباؤُكُمْ مِنَ النِّساءِ ...) نازل گرديد، و نيز آيه شريفه:(لا يَحِلُّ لَكُمْ أَنْ تَرِثُوا النِّساءَ كَرْهاً) نازل شد[4].

مؤلف قدس سره: در سابق رواياتى از طرق شيعه نقل شد، كه بر اين داستان دلالت مى‌كرد.


[1] ( 1 و 2) الدر المنثور، ج 2 ص 133 ط دار المعرفة بيروت.

[2] ( 1 و 2) الدر المنثور، ج 2 ص 133 ط دار المعرفة بيروت.

[3] ( 3 و 4) الدر المنثور ج 2 ص 134 ط دار المعرفة، بيروت.

[4] ( 3 و 4) الدر المنثور ج 2 ص 134 ط دار المعرفة، بيروت.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 4  صفحه : 412
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست