نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 4 صفحه : 217
قيامت) از اين دو فرد (يعنى آدم و حوا) منشعب
شدهاند، پس كانه فرموده است: و بثكم منهما ايها الناس [1].
مطلب دوم اين
است كه: ازدواج در طبقه اولى، بعد از خلقت آدم و حوا يعنى در فرزندان بلا فصل آدم
و همسرش بين برادران و خواهران بوده و دختران آدم با پسران او ازدواج كردهاند،
چون آن روز در تمام دنيا، نسل بشر منحصر در همين فرزندان بلا فصل آدم بوده، (در آن
روز غير از آنان، نه دخترانى يافت مىشده است كه تا همسر پسران آدم شوند، و نه
پسرى بود كه همسر دخترانش گردند)، بنا بر اين هيچ اشكالى هم ندارد (اگر چه در عصر
ما خبرى تعجب آور است و ليكن) از آنجايى كه مساله يك مساله تشريعى است و تشريع هم
تنها و تنها كار خداى تعالى است، و لذا او مىتواند يك عمل را در روزى حلال و روزى
ديگر حرام كند:
(وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي تَسائَلُونَ بِهِ وَ الْأَرْحامَ) منظور
از تسائل به خدا اين است كه مردم با سوگند به خداى تعالى، از يكديگر
چيزى درخواست كنند، اين به او بگويد تو را به خدا سوگند مىدهم كه فلان كار را
بكنى، و او نيز به اين چنين چيزى را بگويد، و تسائل به خداى تعالى كنايه است از
اينكه خداى سبحان در نظر آنان محترم و عظيم بوده، و او را دوست مىداشتند، چون
آدمى به كسى و چيزى سوگند مىدهد كه او را عظيم بداند و محبوب بدارد.
و اما اينكه
فرمود: و الارحام ، از ظاهرش بر مىآيد كه عطف باشد بر لفظ جلاله
(اللَّه) و معناى آن چنين باشد: از خدايى كه يكديگر را به احترام او قسم
مىدهيد بترسيد و از ارحام نيز بترسيد و چه بسا چنين باشد كه بعضى از مفسرين
گفتهاند كه عطف است بر محل و باطن ضمير به كه حالت نصبى دارد مثل:
مررت بزيد و عمرا، و مؤيد اين احتمال اين است كه در قرائت حمزه كلمه
ارحام به صداى زير خوانده شده تا عطف باشد بر ضمير متصل
[1] هان اى مردم همگى شما را از آن دو نفر منشعب نمود.
[2] خدا حكم مىكند و كسى نيست كه حكم او را عقب بيندازد.
سوره رعد آيه: 41 .
[3] حق حكم كردن تنها از آن خدا است. سوره يوسف آيه:
40
[5] و او اللَّه است كه هيچ معبودى به جز او نيست، ستايش در اول
و آخر مخصوص او است، و حكم راندن نيز از آن او است، و همه به سوى او باز
مىگرديد. سوره قصص آيه: 70
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 4 صفحه : 217