نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 4 صفحه : 169
حكم وحى و نبوت و بدانچه از نظر دين سعادت شمرده
شده، آشنا نباشند.
چگونه ممكن
است طبيعت انسانيت (كه همه افرادش، اعم از اروپايى و آفريقائيش يا آسيايى و
امريكائيش و ... به طور مساوى مجهز بقوا و اعضايى يكسان مىباشند) رضايت دهد كه يك
طايفه بنام متمدن و تافته جدا بافته، بر سر ديگران بتازند، و ما يملك آنان را
تاراج نموده، خونشان را مباح و عرض و مالشان را به يغما ببرند، و راه به بازى
گرفتن همه شؤون وجود و حيات آنان را براى اين طايفه هموار سازند، تا جايى كه حتى
درك و شعور و فرهنگ آنان را دست بيندازند، و بلائى بر سر آنان بياورند كه حتى
انسانهاى قرون اوليه نيز آن را نچشيده بودند.
سند ما در
همه اين مطالب، تاريخ زندگى اين امتها و مقايسه آن با جناياتى است كه ملتهاى ضعيف
امروز از دست اين به اصطلاح متمدنها مىبينند، و از همه جناياتشان شرمآورتر اين
جنايات است كه با منطق زورگويى و افسار گسيختگى، جنايات خود را اصلاح ناميده، به
عنوان سعادت ! بخورد ملل ضعيف مىدهند.
6- اجتماع
اسلامى به چه چيز تكون يافته و زندگى مىكند؟
شكى نيست در
اينكه تشكيل اجتماع (هر نوع كه باشد) مولود هدف و غرضى واحد است كه مشترك بين همه
افراد آن اجتماع مىباشد و اين هدف مشترك در حقيقت به منزله روح واحدى است كه در
تمام جوانب و اطراف اجتماع دميده شده و نوعى اتحاد به آنها داده است.
البته اين
هدف مشترك در غالب و بلكه در نوع اجتماعاتى كه تشكيل مىشود، يك هدف مادى و مربوط
به زندگى دنيايى انسانها است. البته زندگى مشترك آنان، نه زندگى فرديشان.
و جامع همه
آن هدفها اين است كه اجتماع از مزاياى بيشترى برخوردار گشته و به زندگى مادى بهترى
برسد.
و فرق بين
بهرهمندى اجتماعى با بهرهمندى انفرادى از نظر خاصيت اين است كه انسان اگر
مىتوانست- مانند بيشتر جانداران- بطور انفرادى زندگى كند، قهرا در همه لذائذ و در
برخوردارى از همه بهرههاى زندگيش مطلق العنان و آزاد بود، و هيچ مخالف و معارضى
راه را بر او نمىبست، و هيچ رقيبى مزاحمش نمىشد، بله تنها چيزى كه آزادى او را
محدود مىكرد، نارسايى قوا و جهازات بدن خود او بود. چون آدمى نمىتواند هر نوع
هوايى را استنشاق كند، ساختمان ريه او هوايى مخصوص مىخواهد، و همچنين او
نمىتواند بيرون از اندازه و گنجايش دستگاه گوارشش غذا بخورد. زيرا اين دستگاه
براى هضم كردن غذا قدرتى محدود دارد. و همچنين ساير قوا و جهازات او، يكديگر را
محدود مىكنند. اين وضع انسان است نسبت به خودش.
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 4 صفحه : 169