responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 3  صفحه : 271

خداى عز و جل اينطور يعنى بطور مطلق گفت: من ذريه او را چنين ... با اينكه مادر مريم علم غيب نداشت و آينده يك كودك براى همه غيب است زيرا كه جز خداى سبحان كسى آن را نمى‌داند، و در آنجا در پاسخ از اين اشكال گفتيم: او (از جايى خبر داده شده بود) مى‌دانست كه به زودى از شوهرش عمران صاحب فرزندى پسر، و صالح مى‌شود و بعد از آنكه حامله شد و همسرش از دنيا رفت شكى نداشت كه حمل در شكمش همان پسرى است كه به او وعده داده‌اند و بعد از آنكه فرزند را زاييد و فهميد حدسش خطا رفته، يقين كرد كه آن پسر موعود را به مريم مى‌دهند، و او داراى ذريه است.

به همين جهت نذرش را كه راجع به پسر بود به دختر مبدل كرد و دخترش را مريم (زنى عابده و خادمه كنيسه) نام نهاد و ذريه او را از شر شيطان رجيم به خدا پناه داد، اين آن چيزى است كه دقت در كلام خدا آن را به ما مى‌فهماند.

(فَتَقَبَّلَها رَبُّها بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَ أَنْبَتَها نَباتاً حَسَناً) كلمه قبول اگر با قيد حسن در كلام آيد معنايش همان تقبل است، چون فرق تقبل با قبول اين است كه تقبل به معناى يك نوع قبول است و آن قبول با رضايت درونى است، پس مى‌توان گفت معناى جمله مورد بحث اين است كه خداى سبحان فرموده باشد: فتقبلها ربها تقبلا و اگر از كلمه تقبلا به جمله‌(بِقَبُولٍ حَسَنٍ) تعبير كرد براى اين بود كه بفهماند حسن قبول مقصود اصلى از كلام است، علاوه بر اينكه تصريح كردن به حسن قبول اظهار حرمت و شرافتى براى مادر مريم است.

و چون جمله مورد بحث در مقابل جمله‌(وَ إِنِّي سَمَّيْتُها ...) قرار گرفته، مقتضاى انطباق دو جمله با هم اين است كه جمله مورد بحث، قبول همان جمله‌(وَ إِنِّي سَمَّيْتُها ...) باشد، و جمله‌(وَ أَنْبَتَها نَباتاً حَسَناً) هم قبول و اجابت جمله‌(وَ إِنِّي أُعِيذُها بِكَ ...) باشد.

بنا بر اين منظور از تقبل او به قبولى حسن اين نيست كه با اين قبول همسر عمران به خدا تقرب جويد و در برابر عملى كه كرده به ثواب آخرت برسد، براى اينكه نفرموده: فتقبل نذرها بلكه فرموده خود مريم را قبول كرد، پس منظور قبول دختر او است، بدان جهت كه مريم ناميده شده، و در راه خدا محرر شده، در نتيجه برگشت معناى عبارت به همان اصطفا است، مى‌خواهد بفرمايد ما او را اصطفا كرديم، چون در سابق گفتيم معناى اصطفا هم همين است كه شخص اصطفا شده براى خدا به تمام معناى كلمه تسليم باشد، (دقت فرماييد).

و مراد از اينكه فرمود: او را به انباتى حسن رويانديم، اين است كه رشد و پاكيزگى به او و به ذريه او داديم، و به او و به هر يك از ذريه و شاخه‌اى كه از تنه درخت وجودى او

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 3  صفحه : 271
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست