نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 20 صفحه : 674
چيزى از چيز
ديگر فرض ندارد مگر با احتياج متولد به موجودى كه از او متولد شود، و خداى تعالى
صمد است، و كسى كه صمد باشد احتياج در او تصور ندارد.
و
اما اينكه كفو نداشتنش متفرع بر صمديت او است، بيانش اين است كه كفو چه اينكه كفو
در ذات خداى تعالى فرض شود و چه كفو در فعل او، وقتى تصور دارد كه كفو فرضى در
عملى كه در آن عمل كفو شده مستقل در ذات خود و بىنياز از خداى تعالى باشد، و
گفتيم كه خداى تعالى صمد است و صمد على الاطلاق هم هست، يعنى همان كفو فرضى در آن
عمل كه كفو فرض شده محتاج او است و بىنياز از او نيست، پس كفو هم نيست.
بنا
بر اين روشن شد كه نفى در دو آيه، متفرع بر صمديت خداى تعالى است، و مال صمديت خداى
تعالى و فروعات آن به اثبات يگانگى خدا در ذات و صفات و افعال او است، به اين معنا
كه خداى تعالى در ذاتش واحد است و چيزى شبيه به او نيست، نه در ذاتش و نه در صفات
و افعالش، پس ذات خداى تعالى به ذات خود او و براى ذات خود او است، بدون اينكه
مستند بغير خودش باشد و بدون اينكه محتاج بغير باشد، به خلاف غير خداى تعالى كه در
ذات و صفات و افعال خود محتاج خداى تعالايند، و او است كه به مقتضا و لياقت ساحت
كبريايى و عظمتش موجودى را با صفات و افعال معين خلق مىكند، پس حاصل مفاد سوره
اين است كه، خداى تعالى را به صفت احديت و واحديت توصيف مىكند.
و
از جمله سخنانى كه در باره اين آيه گفته شده[1]،
اين است كه مراد از كفو، همسر است، چون همسر هر كسى كفو او است. و بنا به اين
گفتار آيه شريفه همان را افاده مىكند كه آيه(تَعالى جَدُّ رَبِّنا مَا اتَّخَذَ صاحِبَةً)[2]
افاده مىكند. و ليكن اين حرف صحيح نيست[3].
بحث
روايتى [ (رواياتى در باره فضيلت سوره اخلاص و توضيح مضامين عاليه آن)]
در
كافى به سند خود از محمد بن مسلم از امام صادق (ع) روايت كرده كه
[2] و اينكه بلند است مقام با عظمت پروردگار ما و او هرگز براى
خود همسر( و فرزندى) انتخاب نكرده. سوره جن، آيه 3.
[3] زيرا كلمه كفوا نكره در سياق نفى است، و عموميت
را مىرساند و مىفهماند از هر مصداق كه براى اين كلمه تصور شود، هيچ مصداقى براى
خدا نيست، و خدا هيچ قسم از اقسام و مصاديق كفو را ندارد، نه تنها مصداق زوجيت
را، مترجم .
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 20 صفحه : 674