نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 20 صفحه : 64
عقل ناشى
مىشود[1]. و
كلمه شطط به معناى سخن دور از حقيقت است[2].
اين
آيه هم در مقام تاكيد جمله(لَنْ نُشْرِكَ بِرَبِّنا
أَحَداً) است، و منظورشان از جمله سفيه ما مشركينى است كه قبل از
ايشان در ميان جنيان بودهاند. بعضى[3] هم
گفتهاند:
منظور
ابليس است كه او نيز از جنيان بوده. ليكن اين احتمال از سياق آيه بعيد است[4].
(وَ أَنَّا ظَنَنَّا أَنْ لَنْ تَقُولَ الْإِنْسُ وَ الْجِنُّ عَلَى اللَّهِ
كَذِباً) اين آيه اعترافى است از جنيان به اينكه خيال كرده بودند انس و جن هر
چه مىگويند راست است، و هرگز عليه خدا دروغ نمىگويند در نتيجه وقتى به مشركين
برخوردند و از ايشان شنيدند كه نسبت داشتن زن و فرزند به خدا مىدهند باور كردند،
و آن وقت به آن نسبتهاى ناروا ايمان آورده در نتيجه مثل خود آنان مشرك شدند، و هم
چنان در شرك بودند تا اينكه قرآن را شنيدند، و حقيقت برايشان روشن گرديد، و اين
اعتراف جنيان در حقيقت تكذيب مشركين انسى و جنى است.
[مراد
از پناهنده شدن مردانى از انس به مردانى از جن در آيه:(وَ
أَنَّهُ كانَ رِجالٌ مِنَ الْإِنْسِ يَعُوذُونَ بِرِجالٍ مِنَ الْجِنِّ)]
(وَ أَنَّهُ كانَ رِجالٌ مِنَ الْإِنْسِ يَعُوذُونَ بِرِجالٍ مِنَ الْجِنِّ
فَزادُوهُمْ رَهَقاً) راغب مىگويد: كلمه عوذ
به معناى ملتجى شدن به غير است و جمله رهقه الامر معنايش اين است كه
قهر فلان امر بر او احاطه كرد[5]
كلمه رهق به گناه و طغيان هم تفسير شده. بعضى[6]
هم آن را به ترس و شر معنا كردهاند. بعضى[7]
ديگر گفتهاند: به معناى ذلت و ضعف است. و همه اين معانى لازمه معناى اصلى كلمه
است.
و
مراد از پناه بردن انس به جن- بطورى كه گفتهاند[8]
اين است كه در عرب رسم بوده كه وقتى در مسافرت در شب به بيابانى بر مىخوردند از
شر جانوران و شر سفيهان جنى به عزيز آن بيابان كه سرپرست جنيان است پناه مىبردند
و مىگفتند: من پناه مىبرم به عزيز اين وادى از شر سفهاى قومش. و از مقاتل[9]
نقل شده كه گفته: اولين كسى كه به جن پناهنده شد
[4] چون از جمله كانَ يَقُولُ سَفِيهُنا اين معنا
استفاده مىشود كه در سابق در بين ما سفيهى بود كه پيش روى ما به خدا حرفهاى دور
از حقيقت مىگفت، نه اين كه قرنها قبل از ما ابليس چنين و چنان گفت. مترجم.