نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 20 صفحه : 626
و مضمون آن
نوعى ارتباط با سوره فيل دارد، و لذا بعضى[1]
از اهل سنت گفتهاند سوره فيل و ايلاف يك سورهاند، هم
چنان كه نظير اين سخن را در باره دو سوره ضحى و ا لم نشرح
گفتهاند[2]، چون
بينشان ارتباطى وجود دارد، و اين نظريه را به مشهور در بين شيعه نسبت دادهاند، و
ليكن حق مطلب آن است كه دليلى كه بر آن استناد كردهاند، وحدت را نمىرساند.
براى
اينكه دليل اهل سنت روايتى است كه مىگويد: قرآنى را كه ابى بن كعب نوشته بوده بين
اين دو سوره و آن دو سورهبسم اللَّه نوشته نبوده[3].
و روايتى است از عمرو بن ميمون ازدى كه گفته: من نماز مغرب را دنبال عمر بن خطاب
خواندم، او در ركعت اول، سوره تين را خواند، و در دوم(أَ
لَمْ تَرَ) و(لِإِيلافِ قُرَيْشٍ) را، بدون
اينكه بين آن دو با گفتنبسم اللَّه فاصله بيندازد[4].
و
بعضى[5] از روايت
اولى پاسخ دادهاند به اينكه معارض است با روايتى كه گفته: در قرآن ابى بن كعب بين
آن دوبسم اللَّه بوده، و از دومى پاسخ دادهاند به اينكه بر فرض كه روايت درست
باشد احتمال دارد راوى حديثبسم اللَّه بين آن دو را از عمر بن خطاب نشنيده باشد،
و يا عمر آن را آهسته خوانده باشد. علاوه بر اين، روايت مذكور معارض است با روايتى
از رسول خدا 6 كه فرمود: خداى تعالى قريش را بخاطر هفت خصلت بر ديگران برترى
داد، از آن جمله فرمود: و در باره آنان سورهاى نازل شد كه در آن سوره سخن از احدى
به جز قريش نرفته است، و آن سوره لايلاف قريش است، (تا آخر حديث). از
همه اينها گذشته رواياتى كه دلالت بر جدايى اين دو سوره دارد، و اينكه بين آن
دوبسم اللَّه قرار دارد متواتر است.
و
اما آنهايى كه از شيعه قائل به وحدت اين دو سوره شدهاند استنادشان به روايتى است
كه صاحب مجمع آن را از ابى العباس از يكى از دو امام بزرگوار امام باقر و امام
صادق (ع) نقل كرده كه فرموده: سوره(أَ لَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ
رَبُّكَ بِأَصْحابِ الْفِيلِ) و سوره(لِإِيلافِ قُرَيْشٍ) يك سورهاند[6].
و
نيز روايتى است كه شيخ در تهذيب به سند خود از علاء از زيد شحام روايت كرده