responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 20  صفحه : 535

يسر مى‌آيد، و زمام عسر و يسر تنها به دست خدا است و لا غير، پس هر گاه از انجام آنچه بر تو واجب شده فارغ شدى نفس خود را در راه خدا يعنى عبادت و دعا خسته كن، و در آن رغبت نشان بده، تا خدا بر تو منت نهاده راحتى كه دنبال اين تعب است و يسرى كه دنبال اين عسر است، به تو روزى فرمايد.

بعضى‌[1] از مفسرين گفته‌اند: مراد اين است كه هر گاه از واجباتت فارغ شدى، به نمازهاى مستحبّ بايست.

بعضى‌[2] ديگر گفته‌اند: معنايش اين است كه هر گاه از نماز فارغ شدى به دعا بپرداز.

ليكن صاحبان اين دو قول بر روى بعضى از مصاديق انگشت گذاشته‌اند، و نمى‌توانند بگويند آيه تنها در اين معنا نازل شده.

بعضى‌[3] ديگر گفته‌اند: معنايش اين است كه هر گاه از جنگ فارغ شدى، در عبادت بكوش.

و بعضى‌[4] گفته‌اند: مراد اين است كه هر گاه از دنيايت فارغ شدى به آخرتت بپرداز، و بعضى وجوه ديگرى ذكر كرده‌اند كه وجوهى ضعيف است.

بحث روايتى [ (رواياتى متضمن تمثيلى حاكى از شكافته شدن سينه پيامبر 6 و تبديل قلب او و رواياتى ديگر در ذيل آيات گذشته)]

در الدر المنثور است كه عبد اللَّه بن احمد در كتاب زوائد الزهد ، از ابى بن كعب روايت كرده كه گفت: ابو هريره از رسول خدا 6 پرسيد اولين چيزى كه از امر نبوت ديدى چه بود؟ رسول خدا 6 خود را جمع و جور كرد و نشست، و فرمود: اى ابو هريره (خوب) سؤالى كردى، من در صحرا بودم در حالى كه بيست سال و چند ماه از عمرم گذشته بود، ناگهان از بالاى سرم سخنى شنيدم، به بالا نظر كردم مردى را ديدم كه از مردى ديگر مى‌پرسيد، آيا اين همان است؟ آن گاه هر دو به طرفم آمدند، با چهره‌هايى كه نظير آن را هرگز در خلق نديده بودم، و ارواحى كه در خلق هيچ چنين چيزهايى نديده بودم، و نيز جامه‌هايى كه در خلق بر تن احدى نديده بودم، آن دو نفر نزديك من مى‌آمدند، و آن قدر جلو آمدند كه هر كدام يك بازوى مرا گرفت، ولى من احساس تماس دست آنها با


[1] ( 1 و 2) روح المعانى، ج 30، ص 172.

[2] ( 1 و 2) روح المعانى، ج 30، ص 172.

[3] ( 3 و 4) روح المعانى، ج 30، ص 172.

[4] ( 3 و 4) روح المعانى، ج 30، ص 172.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 20  صفحه : 535
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست