نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 20 صفحه : 525
ولى بعضى
گفتهاند: مراد از اغناء، استجابت دعاى آن حضرت است.
[تو
يتيم بودى و درد يتيمى كشيدهاى، پس بر يتيم قهر مكن. تهيدست بودهاى و طعم فقر
چشيدهاى، پس سائل را از خود مران و ...]
(فَأَمَّا الْيَتِيمَ فَلا تَقْهَرْ) راغب مىگويد: كلمه
قهر به معناى غلبه كردن بر كسى است، اما نه تنها غلبه كردن، بلكه غلبه توأم
با خوار كردن او، و قهر به يك يك اين دو معنا هم گفته مىشود[1].
(وَ أَمَّا السَّائِلَ فَلا تَنْهَرْ) كلمه نهر كه
مصدر فعل نهى لا تنهر است، به معناى زجر و رنجاندن با غلظت و خشونت
است.
(وَ أَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ) كلمه
تحديث كه مصدر فعل امر حدث است، وقتى در نعمت بكار رود تحديث
نعمت به معناى ذكر و ياد آورى و نشاندادن آن است، حال يا به زبان و يا به عمل، و
اين عمل شكر نعمت است، و اوامر و نواهى اين چند آيه يعنى خوار نكردن يتيم، و
نرنجاندن فقير، و نشاندادن نعمت، دستور به همه مردم است، هر چند كه خطاب متوجه به
شخص رسول خدا 6 شده.
و
اين آيات سهگانه به خاطر اينكه حرف فاء در ابتداى آيه اولى در آمده
نتيجهگيرى از آيه قبل است كه عنايات الهى نسبت به رسول خدا 6 را مىشمرد، گويا
فرموده: تو طعم ذلتى را كه يتيم مىچشد چشيدهاى، و ذلت و شكسته شدن دل او را
احساس كردهاى، پس هيچ يتيمى را خوار مشمار، و مال او را هم خوار مدار و در آن
تجاوز مكن، و نيز تو تلخى گمراهى و احتياج به هدايت را، و تلخى فقر و تهى دستى را
درك كردهاى، پس هيچ سائلى را كه از تو مىخواهد حاجتش را بر آورى از خود مران،
حاجتش اگر هدايت است و اگر معاش است برآور، و تو طعم انعام خدا را بعد از فقر و
تهىدستى چشيدهاى، و ارزش جود و كرم و رحمت خدا را مىدانى، پس نعمت او را سپاس
گوى، و همه جا نعمتش را يادآور شو، و از مردم پنهانش مدار.
بحث
روايتى [رواياتى در باره نزول آيه:(وَ لَسَوْفَ يُعْطِيكَ
رَبُّكَ فَتَرْضى)، شفاعت، و معناى آيه:( وَ
أَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ ...)]
در
تفسير قمى در ذيل آيه(وَ الضُّحى) امام
فرموده: ضحى به معناى بلند شدن نور