responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 20  صفحه : 497

مى‌گردد، و در اين آيه به قمر سوگند ياد شده، در حالى كه دنبال شمس در حركت است، و مراد از دنبال روى قمر دو چيز مى‌تواند باشد: يكى اينكه از خورشيد كسب نور مى‌كند، كه در اين صورت حال اذا تليها حالى دائمى است، چون قمر دائما از شمس كسب نور مى‌كند، و يكى اينكه طلوع قمر بعد از غروب خورشيد باشد، كه در اين صورت سوگند دائمى نيست، بلكه در دو حال قمر است، يكى ايامى كه قمر به صورت هلال در مى‌آيد، و يكى ايامى كه تمام قرص آن روشن مى‌شود.

[چند وجه در باره مرجع ضمير در(وَ النَّهارِ إِذا جَلَّاها)]

(وَ النَّهارِ إِذا جَلَّاها) كلمه جلى از مصدر تجليه است، كه به معناى اظهار و بر ملا كردن است، و ضمير مؤنث ها به ارض بر مى‌گردد (البته كلمه ارض قبلا ذكر نشده بود، ولى از فحواى كلام معلوم است كه روز زمين را ظاهر و آشكار مى‌كند).

ولى بعضى‌[1] از مفسرين گفته‌اند: ضمير فاعل در جلى به كلمه نهار و ضمير مفعول ها به كلمه شمس برمى‌گردد، و معنايش اين است كه: سوگند مى‌خورم به روز كه خورشيد را نمايان مى‌كند، چون با بر آمدن روز خورشيد نمايان مى‌شود. ولى اين سخن با آيه قبل نمى‌سازد، چون در آيه قبل مى‌فرمود: خورشيد روز را روشن مى‌كند، و واقع هم همين است، نه اينكه روز خورشيد را روشن كند.

بعضى‌[2] ديگر گفته‌اند: ضمير ها به دنيا بر مى‌گردد، و معنايش اين است كه:

قسم به خورشيد كه دنيا را روشن مى‌كند.

بعضى‌[3] ديگر گفته‌اند: به ظلمت بر مى‌گردد.

بعضى‌[4] ديگر گفته‌اند: فاعل فعل جلى خداى سبحان و ضمير ها به كلمه شمس بر مى‌گردد، و معنايش اين است كه: سوگند مى‌خورم به روز، آن هنگامى كه خدا خورشيد را ظاهر مى‌سازد، و ليكن همه اين وجوه بعيد است.

(وَ اللَّيْلِ إِذا يَغْشاها) يعنى به شب سوگند در آن هنگام كه زمين را فرا مى‌گيرد، پس ضمير ها به ارض بر مى‌گردد، هم چنان كه در جلاها نيز گفتيم به آن بر مى‌گردد.

و بعضى‌[5] گفته‌اند به كلمه شمس بر مى‌گردد، و معنايش اين است كه: به شب سوگند كه بر خورشيد احاطه مى‌يابد ، و اين معنا بعيد است، چون شب به خورشيد احاطه‌


[1] ( 1 و 2 و 3 و 4 و 5) روح المعانى، ج 30، ص 141.

[2] ( 1 و 2 و 3 و 4 و 5) روح المعانى، ج 30، ص 141.

[3] ( 1 و 2 و 3 و 4 و 5) روح المعانى، ج 30، ص 141.

[4] ( 1 و 2 و 3 و 4 و 5) روح المعانى، ج 30، ص 141.

[5] ( 1 و 2 و 3 و 4 و 5) روح المعانى، ج 30، ص 141.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 20  صفحه : 497
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست