نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 20 صفحه : 446
علاوه بر
اين اگر اينطور كه گفتيم تعبير آورده بود نوعى تحصيل حاصل مرتكب شده بود، براى
اينكه معنايش چنين مىشد: ما آسان را براى تو آسان مىكنيم ، آن وقت
اشكال تحصيل حاصل و اينكه آسان كردن آسان معنا ندارد، جوابى نداشت.
پس
مراد از آسان كردن، آسان كردن خود رسول خدا 6 است، و منظور اين است كه فطرت آن
جناب را آن چنان صاف كند، كه جز طريقه آسان را انتخاب نكند، طريقهاى را كه همان
طريقه فطرت است از ساير طرق تشخيص دهد، پس آيه شريفه در معناى آيه زير است كه از
موسى حكايت مىكند كه گفت(حَقِيقٌ عَلى أَنْ لا
أَقُولَ عَلَى اللَّهِ إِلَّا الْحَقَّ)[1].
[سبب
و مفاد اينكه امر به تذكر دادن را مشروط نمود به اينكه: اگر تذكر سود به بخشد(فَذَكِّرْ إِنْ نَفَعَتِ الذِّكْرى)]
(فَذَكِّرْ إِنْ نَفَعَتِ الذِّكْرى) اين آيه شريفه به دليل اينكه
حرف فاء بر سرش آمده، نتيجهگيرى از مطالب قبل است كه رسول خدا 6 را
دستور مىداد تا نام پروردگارش را منزه بدارد، و وعدهاش مىداد كه وحى را آن قدر
اقراء كند كه به هيچ وجه فراموشش نكند، و فطرتش را آن قدر صاف كند كه طريقه سهل را
از ميان همه طريقهها تشخيص دهد، و همه اينها از شرايط ضرورى يك دعوت دينى است، و
دعوت دينى بدون آنها به ثمر نمىرسد و مؤثر واقع نمىشود.
و
معناى آيه مورد بحث با در نظر داشتن اين مطالب چنين مىشود: حال كه همه وسايل
امتثال امر خود را برايت فراهم نموديم و تو را اقراء كرديم تا فراموش نكنى، و
تشخيص طريقه سهل را برايت فراهم ساختيم، پس تو هم هر جا كه ديدى تذكر ثمربخش است
تذكر بده.
در
اين جمله امر به تذكره را مشروط كرده به موردى كه تشخيص دهد، تذكره سودمند است، و
اين شرطى است بر اساس حقيقت، چون وقتى تشخيص دهد تذكره سودى ندارد كار لغوى (نظير
ايجاد قنات با آب دستى) مىشود، و خداى تعالى أجل از آن است كه رسول گرامى خود را
امر كند به اينكه كار بيهوده كند، پس تذكره در موردى بايد استعمال شود كه در خود
طرف زمينهاى براى تذكر باشد كه در اين مورد تذكره در نوبت اول دل او را متمايل به
حق مىسازد و قهرا تذكره نافع واقع مىشود، و همچنين در نوبتهاى بعدى هم تمايل او
را بيشتر مىسازد، هم چنان كه فرمود:(سَيَذَّكَّرُ مَنْ
يَخْشى) و در موردى كه طرف هيچ زمينهاى براى نرم شدن دل ندارد، نوبت اول
حجت را بر او تمام مىكند، اين نيز نافع است، چون
[1] سزاوار است بر اينكه به خدا نسبت ندهم مگر حق را. سوره
اعراف، آيه 105.
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 20 صفحه : 446