نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 20 صفحه : 381
باشد، و
تنها احتمال آن را بدهد همين احتمال كه ممكن است قيامت راست باشد، و خداى تعالى در
آن روز عظيم مردم را بدانچه كردهاند مؤاخذه كند، كافى است كه او را از كمفروشى
باز بدارد.
ولى
بعضى[1] از
مفسرين گفتهاند: كلمه ظن در اينجا به معناى يقين است.
(يَوْمَ يَقُومُ النَّاسُ لِرَبِّ الْعالَمِينَ) مراد
از روزى كه مردم براى رب العالمين به پا مىخيزند ، روز قيامت است كه
سر از قبرها بر مىآورند، و اين تعبير كنايه است از اينكه بعد از مردن دوباره زنده
مىشوند تا خدا در بين آنان حكم و داورى كند.
(كَلَّا إِنَّ كِتابَ الفُجَّارِ لَفِي سِجِّينٍ وَ ما أَدْراكَ ما سِجِّينٌ كِتابٌ
مَرْقُومٌ وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ) اين آيه-
به طورى كه بعضى[2] ها
گفتهاند- ردع و انكار عمل زشت كمفروشى و غفلت از روز بعث و حساب است.
(إِنَّ كِتابَ الفُجَّارِ لَفِي سِجِّينٍ ...)- بطورى كه
دقت در سياق اين چهار آيه و مقايسه آنها با يكديگر، و نيز آنچه از مقايسه مجموع
اين چهار آيه با مجموع چهار آيهاى كه با جمله(كَلَّا إِنَّ كِتابَ الْأَبْرارِ ...) شروع مىشود آنچه به دست
مىآيد اين است كه: مراد از كلمه سجين چيزى است كه مقابل و
مخالف عليين باشد، و چون معناى عليين علو روى علو ديگر و يا به عبارتى
علو دو چندان است، معلوم مىشود منظور از سجين هم سفلى روى سفلاى ديگر، و يا به
عبارتى پستى دو چندان و گرفتارى در چنان پستى است، هم چنان كه آيه(ثُمَّ رَدَدْناهُ أَسْفَلَ سافِلِينَ)[3]
بدان اشاره مىكند، پس از هر معنا نزديكتر به ذهن اين است كه اين كلمه مبالغه
در سجن- حبس باشد، هم چنان كه كلمه سكير و
شريب مبالغه در سكر- مستى و شرب- نوشيدن است، در
نتيجه معناى آيه- همانطور كه ديگران هم گفتهاند- اين است كه كتاب فجار در حبس و
زندانى است كه هر كس در آن بيفتد بيرون شدن برايش نيست.
كلمه
كتاب به معناى مكتوب است، آن هم نه از كتابت به معناى قلم دست گرفتن و در
كاغذ نوشتن، بلكه از كتابت به معناى قضاى حتمى است، و منظور از كتاب