نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 20 صفحه : 375
و در همان
كتاب آمده كه عبد بن حميد از صالح بن مسمار روايت كرده كه گفت:
من
شنيدهام رسول خدا 6 بعد از آنكه آيه(يا أَيُّهَا
الْإِنْسانُ ما غَرَّكَ بِرَبِّكَ الْكَرِيمِ) را تلاوت
فرموده، در پاسخ به خداى تعالى عرضه داشته: نادانيش او را نسبت به تو مغرور كرده[1].
و
در تفسير قمى در ذيل آيه(فِي أَيِّ صُورَةٍ ما شاءَ
رَكَّبَكَ) فرموده: اگر مىخواست، به صورتى غير اين صورت تو را تركيب مىكرد[2].
مؤلف:
اين روايت را صاحب مجمع البيان بدون ذكر سند از امام صادق (ع) آورده[3].
و
نيز در همان تفسير در ذيل آيه(وَ إِنَّ عَلَيْكُمْ
لَحافِظِينَ) فرموده: همان دو فرشتهاى كه موكل بر انسانند[4].
و
از سعد السعود نقل شده و در روايتى هم آمده كه اين دو فرشته- كه موكل بر انسانند-
هنگام نماز فجر نزد مؤمن مىآيند، و با آمدن آنان آن دو فرشته كه در شب موكل بر او
بودند بالا مىروند، و چون خورشيد غروب كند، دوباره همان دو فرشته براى نوشتن
اعمال شب نازل مىشوند، و نويسندگان روز بالا مىروند، و اعمال او را به درگاه
خداى عز و جل مىبرند.
و
مدام اين آمد و شد ادامه دارد، تا اجل مؤمن برسد وقتى اجلش رسيد، (اين) دو فرشته
با فرد صالح خدا حافظى مىكنند، و مىگويند خدا عوض ما جزاى خيرت دهد، چه بسيار
عمل صالحى كه به ما نشان دادى، و چه سخنان نيكوى بسيارى كه به گوش ما شنواندى، و
چه مجالس خيرى كه ما را بدانجا بردى، در عوض ما امروز موكل بر هر چيزى هستيم كه
دوست بدارى، و آن را برايت تامين مىكنيم، و به درگاه پروردگارت شفاعتت مىكنيم.
و
اما اگر گنهكار باشد به او مىگويند خدا عوض از ما جزاى شرى به تو بدهد، براى
اينكه يك عمر ما را آزردى، چه اعمال زشتى كه به ما نشان دادى، و چه سخنان زشتى كه
به گوش ما شنواندى، و چه بسيار مجالس بدى كه ما را بردى، و از اين به بعد ما هم
موكل بر هر امرى هستيم كه تو آن را كراهت بدارى، و عليه تو نزد پروردگارت شهادت
مىدهيم[5].