نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 20 صفحه : 361
پس استفهام
در آيه شريفه توبيخى است، و معنايش اين است كه وقتى حقانيت قرآن به اين روشنى است،
پس ديگر كجا مىرويد، و چرا حق را پشت سر مىاندازيد؟!(إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِلْعالَمِينَ) يعنى قرآن تنها تذكرهاى است براى جماعات مردم،
حال هر كس كه باشد با قرآن مىتواند حق را ببيند، و به آن بينا شود، در سابق هم در
نظير اين آيه مطالبى گذشت.
(لِمَنْ شاءَ مِنْكُمْ أَنْ يَسْتَقِيمَ) اين جمله
بدل است از كلمه عالمين ، مىفرمايد قرآن اهليت آن را دارد كه براى
تمام عالم تذكره باشد، و اما در مقام فعليت تنها كسانى از آن متذكر مىشوند كه
خودشان هم بخواهند بر صراط حق، مستقيم و پايدار باشند، و بر عبوديت حق و طاعت او
استوار بمانند.
(وَ ما تَشاؤُنَ إِلَّا أَنْ يَشاءَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمِينَ)
گفتار در اينكه انسان در مشيت خود مستقل از مشيت خداى تعالى نيست، در آيات شبيه به
اين آيه گذشت.
و
اين آيه شريفه به حسب آنچه سياق افاده مىكند به منزله دفع دخل، و پاسخ از سؤالى
است كه ممكن است به ذهن كسى بيفتد، و آن اين است كه كسى توهم كند جمله(لِمَنْ شاءَ مِنْكُمْ أَنْ يَسْتَقِيمَ)، انسانها
را در مشيت و خواستن استقامت، استقلال دارند، هر كس بخواهد مىتواند مستقيم باشد،
و هر كس نخواهد مستقيم نمىشود، پس در نتيجه خداى تعالى محتاج استقامتى است كه از
ايشان خواسته.
بنا
بر اين، اين توهم را دفع نموده مىفرمايد: مشيت انسانها وابسته و موقوف بر مشيت
خداى سبحان است، و انسانها استقامت را نمىخواهند، مگر اينكه خدا بخواهد كه ايشان
بخواهند، اگر خداى تعالى بخواهد، آنان هم مىخواهند، پس افعال ارادى انسان مراد
خداى تعالى نيز هست، يعنى خدا هم در آنها اراده دارد، اگر خدا اراده كند كه انسان
فلان عمل را انجام دهد انسان آن عمل را مىخواهد، و انجام هم مىدهد، و وقتى كه
انجام مىدهد به اراده خودش انجام مىدهد.
بحث
روايتى [ (رواياتى در ذيل برخى آيات گذشته)]
در
الدر المنثور است كه سعيد بن منصور، فاريابى، عبد بن حميد، ابن جرير، ابن ابى
حاتم، و حاكم (وى حديث را صحيح دانسته)، همگى از طريق على (ع) در ذيل آيه
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 20 صفحه : 361