responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 20  صفحه : 342

در چند آيه بيانش كرد، و عادتا از وسع و طاقت بيان بشرى بيرون است.

و كوتاه سخن اينكه: كلمه صب در جمله مورد بحث به معناى ريختن آب از بلندى است، و منظور در اينجا فرو فرستادن بارانها بر زمين براى روياندن گياهان است، و بعيد نيست كه شامل جارى ساختن چشمه‌ها و نهرها نيز بشود، چون آبهاى زير زمينى هم از ذخائرى است كه بوسيله باران پديد مى‌آيد.

(ثُمَّ شَقَقْنَا الْأَرْضَ شَقًّا)- ظاهر اين آيه اين است كه منظور از شق شكافتن زمين بوسيله جوانه گياهانى است كه از زمين سر در مى‌آورند، و به همين جهت اين جمله را با كلمه ثم و جمله بعدى را با حرف فاء به جمله‌(أَنَّا صَبَبْنَا الْماءَ) عطف كرد.

(فَأَنْبَتْنا فِيها حَبًّا)- ضمير در فيها به كلمه ارض بر مى‌گردد، و مراد از حب جنس حبوباتى است كه به مصرف غذاى انسان مى‌رسد، مانند گندم و جو و نخود و عدس و امثال اينها، و همچنين منظور از كلمه عنب در جمله بعدى جنس آن است، و همچنين قضب و غير اينها.

(وَ عِنَباً وَ قَضْباً)- عنب به معناى انگور است، ولى به درخت آن نيز عنب گفته مى‌شود، و شايد در اينجا منظور همين درخت انگور باشد، نظير زيتون كه هم به ميوه درخت گفته مى‌شود، و هم به درخت آن و كلمه قضب به معناى سبزيجات تر و تازه است، كه انسان آن را مى‌خورد. و اين كلمه در اصل به معناى قطع است، و سبزيجات را اگر قضب خوانده‌اند بخاطر اين است كه پى در پى قطع مى‌شود. بعضى هم گفته‌اند: منظور همه گياهانى است كه از زمين قطع مى‌شود، حتى علف حيوانات را هم شامل مى‌شود.

(وَ زَيْتُوناً وَ نَخْلًا)- معناى اين دو كلمه معروف است.

(وَ حَدائِقَ غُلْباً)- كلمه حدائق جمع حديقه است، كه به معناى بوستانى تفسير شده كه اطرافش ديوار كشيده باشند، و كلمه غلب جمع غلباء است، گفته مى‌شود شجرة غلباء يعنى درختى بزرگ و كلفت، پس حدائق غلب به معناى بوستانى است كه درختانش عظيم و كلفت باشد.

(وَ فاكِهَةً وَ أَبًّا)- بعضى‌[1] گفته‌اند: كلمه فاكهة به معناى مطلق ميوه‌ها است. و بعضى‌[2] گفته‌اند: همه ميوه‌ها را شامل مى‌شود، الا انگور و انار را. بعضى‌[3] ديگر گفته‌اند: اگر در بين مصاديق فاكهه، خصوص زيتون و نخل را آورد، براى اين بود كه نسبت به آن دو اعتناى‌


[1] ( 1 و 2 و 3) تفسير روح المعانى، ج 30، ص 47.

[2] ( 1 و 2 و 3) تفسير روح المعانى، ج 30، ص 47.

[3] ( 1 و 2 و 3) تفسير روح المعانى، ج 30، ص 47.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 20  صفحه : 342
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست