نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 20 صفحه : 325
(عَبَسَ وَ تَوَلَّى)
يعنى چهره در هم كشيد و روى بگردانيد.
(أَنْ جاءَهُ الْأَعْمى) اين جمله علت عبوس شدن را بيان
مىكند، و لام تعليل در تقدير است و تقدير آن لان جاءه الاعمى است.
(وَ ما يُدْرِيكَ لَعَلَّهُ يَزَّكَّى أَوْ يَذَّكَّرُ فَتَنْفَعَهُ
الذِّكْرى) اين آيه حال از فاعل فعل(عَبَسَ وَ
تَوَلَّى) است، و كلمه تزكى به معناى در پى پاك شدن از راه عمل صالح است. كه
بعد از تذكر يعنى پندپذيرى و بيدارى و پذيرفتن عقائد حقه دست مىدهد، چون
نفع ذكرى همين است كه آدمى را به تزكى دعوت مىكند، يعنى به ايمان و عمل
صالح مىخواند.
و
حاصل معنا اين است كه آن شخص چهره در هم كشيد، و از آن شخص نابينا كه نزدش آمده
بود روى بگردانيد، با اينكه او خبر نداشت آيا مرد نابينا مردى صالح بود، و با
اعمال صالح ناشى از ايمان خود را پاكيزه كرده بود يا نه، شايد كرده بود، و يا آمده
تا با تذكر و اتعاظش به مواعظ رسول خدا 6 بهرهمند شده، در نتيجه به تطهير خود
موفق گردد.
[خبرى
عتاب آميز حاكى از روى گرداندن از يك مرد نابينا و عنايت و توجه به توانگران]
در
اين آيات چهارگانه عتاب شديدى بكار رفته، و اين شدت از اين جهت بيشتر مىشود كه دو
آيه اول در سياق غيبت آمده، كه مىفهماند خدا از او روى گردانيده، رو در رو با او
سخن نگفته، و دو آيه اخير را در سياق خطاب آورده، چون توبيخ در مخاطبه حضورى بيشتر
است، و حجت و استدلال هم وقتى رو در رو گفته شود الزامآورتر است، آن هم بعد از
روىگردانى، و مخصوصا با سركوبى خود خدا و بدون واسطه غير.
و
در اينكه از آن شخص تعبير به اعمى- كور- كرد توبيخى بيشتر استفاده مىشود، براى
اينكه محتاجى كه به انسان مراجعه مىكند اگر نابينا باشد و حاجتش هم حاجتى دينى
باشد، و خلاصه ترس از خدا او را وادار كرده باشد كه با نداشتن چشم به ما مراجعه
كند، ما بيش از ساير مراجعه كنندگان بايد به او ترحم كنيم، و بيشتر به او روى
آورده مورد عطوفتش قرار دهيم، نه اينكه چهره در هم بكشيم و روى از او برتابيم.
بعضى[1]
گفتهاند: بنا بر اينكه شخص مورد عتاب رسول خدا 6