responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 20  صفحه : 306

نزديك‌ترم، براى اينكه ارزاق شما به دست من تامين مى‌شود، و شؤون زندگى و شرافت و آقائيتان به همت من حفظ مى‌شود، ولى ساير خدايان داراى اين صفت نيستند.

بعضى‌[1] گفته‌اند: مرادش اين بوده كه خود را بر همه كسانى كه متولى امور مردمند برترى بدهد، نه اينكه ادعاى خدايى كند، و حاصل دعوتش اين است كه من سلطان شما، و ما فوق ساير اولياى امور مملكت شمايم، ما فوق حكام و عمال مملكتم. پس آيه مورد بحث در معناى آيه ديگرى است كه در آن كلام فرعون را حكايت نموده، مى‌فرمايد:(وَ نادى‌ فِرْعَوْنُ فِي قَوْمِهِ قالَ: يا قَوْمِ أَ لَيْسَ لِي مُلْكُ مِصْرَ ...)[2].

ليكن اين قول با ظاهر كلام مخالف است، چون فرعون در ضمن سخنانش با قوم تصريح به الهيت خود كرده، مى‌گويد:(يا أَيُّهَا الْمَلَأُ ما عَلِمْتُ لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرِي)[3]، و نيز به موسى گفت:(لَئِنِ اتَّخَذْتَ إِلهَاً غَيْرِي لَأَجْعَلَنَّكَ مِنَ الْمَسْجُونِينَ)[4].

[چند وجه در معناى‌(فَأَخَذَهُ اللَّهُ نَكالَ الْآخِرَةِ وَ الْأُولى‌)]

(فَأَخَذَهُ اللَّهُ نَكالَ الْآخِرَةِ وَ الْأُولى‌) كلمه اخذ كنايه است از تعذيب، هم چنان كه كلمه نكال هم به معناى تعذيبى است كه هر كس آن را ببيند، و يا بشنود از ارتكاب مثل آن خوددارى مى‌كند، و عذاب آخرت از اين جهت نكال خوانده شده كه يكى از آثارش اين است كه هر كس آن را بشنود از هر عملى كه وى را بدان گرفتار سازد خوددارى مى‌كند، هم چنان كه عذاب استيصال و انقراض در دنيا هم به همين جهت نكال خوانده مى‌شود.

و معناى آيه اين است كه: خدا فرعون را بگرفت، يعنى به عذاب دنيا و آخرت بگرفت، در دنيا او و لشكرش را غرق كرد، و در آخرت بعد از مردن به آتش دوزخ گرفتارش ساخت، پس مراد از اولى و آخرة دنيا و آخرت است.

ولى بعضى‌[5] گفته‌اند: مراد از آخرت و اولى دو گفتارى است كه فرعون گفته بود، كلمه اولش اين بود كه گفته بود:(ما عَلِمْتُ لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرِي)، و كلمه آخرش اين بود كه گفته بود:(أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلى‌)، و خدا او را به خاطر اين دو كلمه اخذ و عذاب كرد، ليكن اين معنا خالى از بعد نيست.


[1] روح المعانى، ج 30، ص 30.

[2] فرعون در قوم خود ندا داد كه اى قوم! آيا ملك مصر از آن من نيست ... سوره زخرف، آيه 51.

[3] هان اى درباريان! من براى شما معبودى بغير خود سراغ ندارم. سوره قصص، آيه 38.

[4] اگر غير از من معبودى بگيرى تو را از زندانيان خواهم كرد. سوره شعراء، آيه 29.

[5] روح المعانى، ج 30، ص 30.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 20  صفحه : 306
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست