نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 20 صفحه : 246
و جمله(كَذلِكَ نَفْعَلُ
بِالْمُجْرِمِينَ) به منزله
تعليل براى مطالب قبل است، و لذا بدون فصل (واو) آمده و عطف به ما قبل نشده، گويا
گويندهاى پرسيده: آخر چرا هلاك شدند؟ در پاسخ فرموده: براى اين كه سنت ما با
مجرمين همين است، و اين آيات- به طورى كه ملاحظه مىكنيد- انذار است، و مىخواهد
لحن بيان را به همان اصلى كه محور آيات اين سوره است يعنى جمله(وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ
لِلْمُكَذِّبِينَ) برگرداند،
و در عين حال حجتى است بر يگانگى خدا در ربوبيت، چون هلاك كردن انسانهاى مجرم، خود
تصرفى در عالم انسانى و تدبيرى براى آن است، و چون غير از خدا هلاك كنندهاى نيست،
و خود مشركين هم به اين اعتراف دارند، پس رب هم تنها او است و غير او رب و معبودى
نيست.
علاوه
بر اشارات ياد شده بر وجود يوم الفصل هم دلالت دارد، چون اهلاك قومى به خاطر
جرائمى كه داشتهاند وقتى تصور دارد كه قبلا تكليف كرده باشد، و تكليف هم وقتى
مىتواند متوجه قومى بشود كه مجازاتى هم در كار باشد، اطاعتكاران را پاداش و
گنهكاران را كيفر دهند، پس معلوم مىشود كه در اين ميان يوم الفصلى هست، و در آن
افراد مطيع پاداش، و عاصيان كيفر داده مىشوند، و پاداش و كيفر آن روز از جنس
پاداش و كيفر دنيا نيست، چون پاداش و كيفر دنيوى نمىتواند همه اولين و آخرين را
شامل شود، پس در اين ميان روزى هست كه هر انسانى در برابر هر كارى كه كرده جزا
داده مىشود، و اين همان روز فصل و روز(مَجْمُوعٌ لَهُ
النَّاسُ) است.
(
أَ لَمْ نَخْلُقْكُمْ مِنْ ماءٍ مَهِينٍ) ...(فَنِعْمَ
الْقادِرُونَ )استفهام در اين آيه انكارى است، و كلمه
ماء مهين به معناى آبى خوار و پست است، كه خودش نمىتواند خود را نگه دارد،
و مراد از آن نطفه است، و مراد از قرار مكين محفظه رحم است، و منظور
از قدر معلوم مدت حمل است.
و
فعل فقدرنا از باب قدر به معناى اندازهگيرى است، و حرف
فاء براى تفريع قدر بر خلق است، و معنايش اين است كه: ما شما را خلق كرديم و
حوادثى كه بعدها بر سرتان مىآيد و اوصاف و احوالى كه در آينده به خود مىگيريد
همه را معين و تقدير كرديم. خلاصه هم خلقتان كرديم، و هم حوادثى كه در طول زندگى
برايتان پيش مىآيد معين كرديم، يكى عمرش طولانى و ديگرى كوتاه شد، يكى قيافهاش
زيبا و ديگرى زشت شد، يكى سالم و ديگرى مريض شد، و همچنين از نظر رزق و چيزهاى
ديگر.
بعضى[1]
احتمال دادهاند كه: جمله قدرنا از قدرت در مقابل عجز گرفته شده باشد،