responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 20  صفحه : 186

شده، و بعضى به آن اعتراض كرده‌اند كه چطور ناظره را به معناى منتظره گرفته، با اينكه انتظار هيچ وقت با حرف الى متعدى نمى‌شود، بلكه خودش به خودى خود متعدى است؟ و صاحب مجمع پاسخ داده كه: ماده نظر به معناى انتظار مى‌آيد، و استشهاد كرده به شعر شاعر كه گفته است:

و اذا نظرت اليك من ملك‌

و البحر دونك جدتنى نعما[1]

و به شعرى ديگر كه گفته:

انى اليك لما وعدت لناظر

نظر الفقير الى الغنى الموسر[2]

و در كشاف استعمال نظر در آيه را در معناى انتظار، استعمالى كفايى دانسته، و اين سخن خوبى است‌[3].

و در الدر المنثور است كه ابن ابى شيبه، عبد بن حميد، ترمذى، ابن جرير، ابن منذر، آجرى در كتاب شريعت ، دارقطنى در كتاب رؤيت ، حاكم، ابن مردويه، لالكائى در كتاب السنة ، و بيهقى، از ابن عمر روايت كرده‌اند كه گفت: رسول خدا 6 فرمود: پست‌ترين منازل بهشت منزل كسى است كه همه نظرش به بهشت خود و همسران و نعيم و خدمتگزاران و ميز و صندلى‌هاى خويش است، كه به مسافت هزار سال راه طول دارد، و گرامى‌ترين اهل بهشت و محترم‌ترين آنان نزد خدا كسى است كه صبح و شام به روى خدا نظر مى‌كند.

آن گاه آيه زير را تلاوت فرمود:(وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ ناضِرَةٌ)، يعنى صورت‌هايى كه در آن روز سفيد و با صفا است،(إِلى‌ رَبِّها ناظِرَةٌ) يعنى همه روزه به روى خدا نظر مى‌كند[4].

مؤلف: اين روايت با بيانى كه ما در تفسير آيه آورديم، قابل انطباق است، و با صرفنظر از آن بيان، مى‌توان بر رحمت و فضل و كرم و ساير صفات فعلى خدا حملش كرد، چون وجه هر چيز آن جهتى است كه رو به غير خودش قرار دارد، و آن جهتى كه خداى تعالى با آن جهت رو به خلق و خلق رو به او دارند، صفات كريمه اوست، پس نظر كردن به رحمت‌


[1] هر وقت از چون تو ملكى چشم احسان داشتم كه دريا به وسعت سخايت نمى‌رسد، نعمتى جديد عايدم شد.

[2] من به خاطر آن وعده‌اى كه داده‌اى منتظر توام، آن طور كه يك فقير منتظر توانگرى دست باز است.

[3] تفسير كشاف، ج 4، ص 662.

[4] الدر المنثور، ج 6، ص 290.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 20  صفحه : 186
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست