نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 20 صفحه : 184
و چون
نداريم بعث و قيامتى هم نيست، و بعد از مردن ديگر زندهاش نمىكنيم، و در نتيجه
تكليف و جزايى در كار نيست؟
(أَ لَمْ يَكُ نُطْفَةً مِنْ مَنِيٍّ يُمْنى) اسم
كان ضميرى است كه به انسان بر مىگردد، و امناء منى به معناى
ريختن آن در رحم است، مىفرمايد: مگر او نطفهاى نبود از منىاى كه در رحمش
مىريزند.
(ثُمَّ كانَ عَلَقَةً فَخَلَقَ فَسَوَّى) (آرى او
همين نطفه بود) و سپس آن انسان و يا آن منى قطعهاى لخته خون بود كه خداى تعالى با
تعديل و تكميل، اندازهگيرى و سپس صورتگريش كرد.
(فَجَعَلَ مِنْهُ الزَّوْجَيْنِ الذَّكَرَ وَ الْأُنْثى)
يعنى از انسان دو صنف درست كرد، يكى نر و ديگرى ماده.
(أَ لَيْسَ ذلِكَ بِقادِرٍ عَلى أَنْ يُحْيِيَ الْمَوْتى) در
اين آيه بر مساله بعث كه مورد انكار كفار است، و آن را بعيد مىشمارند استدلال
شده، و دليل آن را عموم قدرت خداى تعالى و ثبوتش در خلقت ابتدايى دانسته، فرموده
خداى تعالى قادر بر خلقت بار دوم انسان است، به دليل اينكه بر خلقت نخستين او قادر
بود، و خلقت دوم اگر آسانتر از خلقت اول نباشد دشوارتر نيست، كه ما تقريب اين
استدلال را در تفسير آياتى كه متعرض آن شده گذرانديم.
بحث
روايتى [چند روايت در باره نزول آيات:(لا تُحَرِّكْ بِهِ لِسانَكَ
...)]
در
الدر المنثور است كه طيالسى، احمد، عبد بن حميد، بخارى، مسلم، ترمذى، نسايى، ابن
جرير، ابن منذر، ابن ابى حاتم، ابن انبارى (در كتاب مصاحف)، طبرانى، ابن مردويه،
ابو نعيم، و بيهقى (هر دو در كتاب دلائل خود) از ابن عباس روايت كردهاند كه گفت: رسول
خدا 6 هر بار كه وحى بر او نازل مىشد دچار ناراحتى مىگشت، و لب و زبان خود را
به وحى حركت مىداد، چون مىترسيد در ذهنش نماند، و مىخواست آن را حفظ كند، لذا
خداى تعالى اين آيه را نازل فرمود:(لا تُحَرِّكْ بِهِ لِسانَكَ
لِتَعْجَلَ بِهِ إِنَّ عَلَيْنا جَمْعَهُ وَ قُرْآنَهُ) ابن عباس
اضافه كرد خداى تعالى مىفرمايد: اين به عهده ما است كه قرآن را در سينه تو
جمع كنيم، و سپس قرائت نماييم،(فَإِذا قَرَأْناهُ) پس
همين كه آن را بر تو نازل كرديم،(فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ)،
يعنى آن را گوش بده و بشنو،(ثُمَّ إِنَّ عَلَيْنا
بَيانَهُ) بر ما
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 20 صفحه : 184