نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 20 صفحه : 12
آرزو مىكند
اى كاش مىتوانست نزديكترين اقارب، و گرامىترين عزيزان خود مثلا فرزندان و
برادران و فصيله خود را قربان خود مىكرد، و بلكه تمامى انسانهاى روى زمين را- اگر
اختيارشان به دست او بود- مىداد و عذاب را از خود دور مىكرد، و معلوم است كسى كه
از شدت عذاب حاضر است عزيزان خود را فداى خود كند، ديگر كى احوال آنان را مىپرسد.
و
معناى آيه اين است كه(يَوَدُّ الْمُجْرِمُ)
گنهكار آرزو مىكند- حال چه مسلمان گنهكار و چه كافر- كه اى كاش مىتوانست قربانى
خود مىكرد، و در مقابل برداشتن عذاب از خودش- اين جمله قائم مقام مفعول
يود است- بنيه فرزندان خود را كه محبوبترين مردم نزد او
است، و صاحبته و رفيق خود را كه همواره با او انس مىورزيد و دوستش
مىداشت، و چه بسا بر پدر و مادر خود مقدمش مىداشت و أخيه و برادر
خود را كه پشت و پناهش بود،(وَ فَصِيلَتِهِ) كه
عشيره نزديك او بودند،(الَّتِي تُؤْوِيهِ)، و
او را از خود و متصل به خود مىدانستند،(وَ مَنْ فِي
الْأَرْضِ جَمِيعاً)، و همه انسانهاى روى زمين را فداى
خود مىكرد، ثم ينجيه در نتيجه اين عوض دادن او را از عذاب نجات
مىداد.
(كَلَّا إِنَّها لَظى نَزَّاعَةً لِلشَّوى تَدْعُوا مَنْ أَدْبَرَ وَ تَوَلَّى وَ
جَمَعَ فَأَوْعى) كلمه كلا به معناى ردع و زير بار
نرفتن است و ضمير انها به جهنم و يا به آتش بر مىگردد، و اگر آتش
را لظى خوانده، براى اين است كه اندرون را كباب مىكند و شعلهور
مىسازد، و كلمه نزاعة اسم مبالغه از نزع- كندن- است، و كلمه
شوى به معناى اطراف بدن از قبيل دست و پا و امثال آن است، وقتى گفته
مىشود: رماه فاشواه معنايش اين است كه او را پرت كرد و دست و پايش را
خرد ساخت. اين گفتار راغب بود[1]. و
كلمه ايعاء كه مصدر أوعى است وقتى در مورد مال استعمال
مىشود، به معناى نگهدارى آن در وعاء- ظرف- است.
پس
اينكه فرمود: كلا ، خواست آرزوى نجات از عذاب به وسيله دادن فداء را رد
كند، و در بيان علت اين رد فرموده:(إِنَّها لَظى) و
حاصل اين تعليل اين است كه جهنم آتشى است شعلهور، كه اعضاء و جوارح واردين خود را
مىسوزاند، كار آن اين است كه مجرمين را مىطلبد تا عذابشان كند، پس با فديه دادن
از مجرمين بر نمىگردد، حال آن فديه هر چه مىخواهد باشد.
بنا
بر اين، معناى جمله(إِنَّها لَظى)
اين است كه: دوزخ آتشى است كه صفتش