responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 2  صفحه : 573

[وجود خطورات نفسانى موهوم و منافى عقائد يقينى منافاتى با ايمان و تصديق ندارد]

و همچنين جمله‌(لِيَطْمَئِنَّ قَلْبِي)، كه حكايت كلام ابراهيم ع است مطلق آمده، و نگفته قلبم از چه چيز آرامش يابد، و اين اطلاق دلالت دارد بر اينكه مطلوب آن جناب از اين درخواست به دست آوردن مطلق اطمينان و ريشه كن كردن منشا همه خطورها و وسوسه‌هاى قلبى از قلب است، چون حس واهمه‌[1] در ادراكات جزئى و احكام اين ادراكات جزئى تنها بر حس ظاهرى تكيه دارد، و بيشتر احكام و تصديقاتى كه در باره مدركات خود دارد (مدركاتى كه از طريق حواس ظاهرى مى‌گيرد) احكام و تصديقاتى يك جانبه و وارسى نشده است، واهمه، احكام خود را صادر مى‌كند بدون اينكه آن را به عقل ارجاع دهد، و اصلا از پذيرفتن راهنمايى‌هاى عقل سرباز مى‌زند، هر چند كه نفس آدمى ايمان و يقين به گفته‌هاى عقل داشته باشد، نظير احكام كلى عقلى در مورد مسائل ما وراء الطبيعة، و غايب از حس، كه هر چند از نظر عقل، حق و مستدل باشد.

و هر چند عقل مقدمات آن را مسلم و منتج بداند، واهمه، از قبولش سر باز مى‌زند، و در دل آدمى احكامى ضد احكام عقلى صادر مى‌كند، و آن گاه احوالى از نفس را كه مناسب با حكم خود و مخالف حكم عقل باشد، برمى‌انگيزد، و آن احوال برانگيخته شده، حكم واهمه را تاييد مى‌كنند و بالآخره حكم واهمه به كرسى مى‌نشيند، هر چند كه عقل نسبت به حكم خودش يقين داشته باشد، و بداند آنچه را كه واهمه در نظرش غولى كرده، كمترين ضررى ندارد، و صرفا دردسرى است كه ايجاد كرده، مثل اينكه شما در منزلى تاريك كه جسدى مرده هم آنجا هست خوابيده باشيد، از نظر عقل، شما يقين داريد كه مرده جسمى است جامد، و مانند سنگ فاقد شعور و اراده، جسمى است كه كمترين ضررى نمى‌تواند داشته باشد، ليكن قوه‌


[1] قوه واهمه قوه‌اى است كه معانى غير محسوسه موجود در محسوسات جزئيه را درك مى‌كند، مانند عداوت، ترس، محبت، عاطفه، مثلا طفلى خردسال محبت مادر خود را( به وسيله قوه واهمه) درك مى‌كند.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 2  صفحه : 573
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست