نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 2 صفحه : 565
ذرههاى بدن خروس (را مثلا) و دگرگونگىهاى آنها
را مشاهده كند كه دارند به يكديگر وصل مىشوند. و اگر به اين معنا باشد كه خدا شخص
را بر كنه كلمه تكوينى خود كه همان اراده الهيه اوست و گوينده آن كلمه و حقيقت آن
هم همان هستى موجودات مىباشد، آگاهى و احاطه بدهد. چنين چيزى به حكم ظاهر قرآن و
اجماع همه مسلمانان از دو جهت امرى غير ممكن است، زيرا نه بشر مىتواند به كنه
هستى موجودات احاطه يابد، و نه صفات خدا كيفيت مىپذيرد، تا ابراهيم نشان دادن آن
را درخواست كند.
دليل چهارم:
جمله (ثُمَّ اجْعَلْ) ... به خاطر كلمه ثم- سپس
دلالت بر بعديت دارد، و اين بعديت با معنايى كه ما براى صرهن كرديم، و
آن را به معناى مانوس شدن گرفتيم مناسبتر است، و همچنين خود كلمه
صرهن با آن معنا سازگار است، نه با سر بريدن و گوشت و استخوان آنها را
كوبيدن.
دليل پنجم:
اگر منظور خداوند متعال، آن معنايى باشد كه ساير مفسرين گفتهاند، مناسبتر آن بود
كه آيه شريفه با اسم قدير ختم شود، نه با دو اسم عزيز
و حكيم براى اينكه عزيز به معناى قادرى است كه دسترسى به
او ممكن نباشد، اين بود نظريه عدهاى از مفسرين.
[بى
اعتبارى آن نظريه و پاسخ به دلائل پنجگانه آن]
خواننده عزيز
اگر در بيان قبلى ما مقدار بيشترى دقت كند بىاعتبارى اين نظريه را مىفهمد، زيرا
سؤال و درخواست ابراهيم ع أرنى- نشانم بده و جمله كيف تحيى
الموتى- چگونه مردگان را زنده مىكنى ، و دستور خداى تعالى به اينكه اين عمل
به دست خود ابراهيم ع انجام گيرد (كه بيانش گذشت) هيچ يك از اينها با معنايى كه
اينها براى آيه ذكر كردند نمىسازد، علاوه بر اينكه كلمه جزء در
جمله سپس بر سر هر كوهى جزئى از آنها را بگذار ظهور در جزء تك تك هر
مرغى دارد، نه در اينكه يك مرغ را سر آن كوه، و يكى ديگر را سر كوهى ديگر بگذار.
و اما پنج
دليلى كه بر گفتار خود آوردهاند هيچ يك درست نيست.
اما جواب از
دليل اول: معناى كلمه صرهن همان قطعه قطعه كردن است، و اگر با
حرف الى متعدى شده و مفعول بگيرد دليل بر آن نيست كه به معناى متمايل
كردن باشد، بلكه براى اين است كه كلمه نامبرده علاوه بر معناى قطع
كردن متضمن معناى به طرف خود كشيدن نيز هست، هم چنان كه در
جمله(الرَّفَثُ إِلى نِسائِكُمْ) كلمه
رفث متضمن معناى افضاء هم بوده و با حرف الى متعدى
شده است به تفسير آيه (187 سوره بقره) مراجعه فرمائيد.
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 2 صفحه : 565