نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 2 صفحه : 563
دليل سوم اينكه: اگر منظورش سؤال از كيفيت حيات
پذيرى به نحو اول بود جا داشت در آخر كلام بفرمايد:(أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ)، نه اينكه
بفرمايد:(وَ اعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ)، چون روش
قرآن كريم اين است كه در آخر هر آيه از اسماء و صفات خداى تعالى، آن صفتى را ذكر
كند كه متناسب با مطلب همان آيه باشد، و مناسب با زنده كردن مردگان، صفت قدرت است
نه صفت عزت و حكمت، چون عزت و حكمت (كه اولى عبارت است از دارا بودن ذات خدا هر
آنچه را كه ديگران ندارند، و مستحق آن هستند، و دومى عبارت است از محكمكارى او)
با دادن و افاضه حيات از ناحيه او تناسب دارد نه با قابليت ماده براى گرفتن حيات و
افاضه او (دقت فرمائيد).
از آنچه گذشت
فساد گفتار بعضى از مفسرين روشن شد، كه گفتهاند: ابراهيم ع در جمله(رَبِّ أَرِنِي) از خداى تعالى درخواست علم به كيفيت احيا را كرده، نه
ديدن آن را، و پاسخى هم كه در آيه شريفه آمده بر بيش از اين دلالت ندارد.
[گفته برخى
از مفسرين مبنى بر اينكه ابراهيم (ع) درخواست علم به كيفيت احيا را نموده نه ديدن
آن را]
و اينك خلاصه
گفتار آن مفسر: در اين آيه چيزى كه دلالت كند بر اينكه خدا دستور زنده كردن به
ابراهيم ع داده باشد نيامده، و همچنين آيه دلالت ندارد بر اينكه ابراهيم ع اين كار
را انجام داده و آن چهار مرغ را چنين و چنان كرده باشد، چون هر فرمان و امرى به
منظور امتثال صادر نمىشود، بلكه ممكن است يك خبرى را به صورت امر و دستور بيان
كنند، مثل اينكه كسى از شما بپرسد جوهر خودنويس را چگونه درست مىكنند؟ و شما در
پاسخ بگويى فلان چيز و فلان چيز را بگير و آنها را چنين و چنان كن تا جوهر درست
شود و منظور شما در حقيقت امر و دستور نيست، بلكه مىخواهى خبر دهى كه مركب را
اينگونه درست مىكنند.
مفسر نامبرده
آن گاه گفته است: در قرآن چه بسا از خبرها كه به صورت امر آمده است و در حقيقت،
كلام در اين آيه مثلى است براى زنده كردن مرده و معنايش اين است كه چهار رقم مرغ
بگير، و نزد خود نگه دار، بطورى كه هم تو با آنها انس بگيرى و هم آنها با تو مانوس
شوند، بطورى كه هر وقت صداشان بزنى پيش تو بيايند، چون مرغان از ساير حيوانات
زودتر انس مىگيرند، آن گاه هر يك از آنها را بر سر يك كوهى بگذار، و سپس آنها را
يكى يكى صدا كن، مىبينى كه به سرعت نزدت مىآيند، بدون اينكه جدايى كوهها و دورى
مسافت مانع آمدنشان شود، پروردگار تو نيز چنين است، وقتى بخواهد مردگانى را زنده
كند، با كلمه تكوين آنها را صدا مىزند، و مىفرمايد: زنده
شويد ، و زنده مىشوند، بدون اينكه تفرق اجزاى بدن آنها مانع شود، همانطور كه
در آغاز خلقت بهمين نحو موجودات را آفريد، و به آسمانها و زمين فرمان
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 2 صفحه : 563