responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 2  صفحه : 536

و لا غير.

و نمرود در پاسخ گفته بود كه: خير، من نيز معبود تو هستم، معبود تو و همه مردم، و به همين جهت موقعى كه ابراهيم ع عليه ادعاى او چنين استدلال كرد كه:(رَبِّيَ الَّذِي يُحْيِي وَ يُمِيتُ)، پروردگار من كسى است كه زنده مى‌كند و مى‌ميراند ، او در جواب ابراهيم ع گفت: من زنده مى‌كنم و مى‌ميرانم ، و خلاصه براى خود همان وصفى را ادعا كرده و قائل شده كه ابراهيم ع آن را وصف پروردگار خود مى‌دانست، تا آن جناب را مجبور كند به اينكه بايد در برابرش خاضع شود و به عبادتش بپردازد.

آرى بايد تنها او را بپرستند نه خدا را و نه هيچ آلهه‌اى ديگر را، و به همين جهت مى‌بينيم در پاسخ آن جناب نگفت: و أنا احيى و اميت (من نيز زنده مى‌كنم و مى‌ميرانم)، و با نياوردن واو عطف فهماند كه اصلا زنده كننده و ميراننده منم، نه اينكه خدا هم با من شركت داشته باشد و نيز نگفت: آلهه نيز زنده مى‌كنند و مى‌ميرانند، چون خود را بزرگترين آلهه مى‌دانست.

وقتى كلام به اينجا رسيد و نمرود نتوانست با سخن منطقى و به حق معارضه كند دست به نيرنگ زد، خواست تا با مغالطه، امر را بر حاضران مجلس مشتبه سازد، و لذا گفت: من زنده مى‌كنم و مى‌ميرانم با اينكه منظور ابراهيم ع از جمله‌(رَبِّيَ الَّذِي يُحْيِي وَ يُمِيتُ) حيات و موتى بود كه در اين موجودات جاندار و با اراده و شعور مى‌بينيم.

اين حياتى است كه حقيقتش براى بشر معلوم نيست، و اين حيات است كه كسى جز پديد آورنده جانداران و كسى كه خودش واجد آن است قادر بر ايجاد آن نيست، و چنين حياتى را نه مى‌شود مستند به طبيعت جامد و بى‌جان دانست، و نه به هيچ موجودى از موجودات جاندار، چون جان جانداران همان وجود آنها است، و مرگشان هم عدمشان است و هيچ موجودى نه مى‌تواند خود را ايجاد كند، و نه مى‌تواند معدوم سازد.

و اگر نمرود كلام آن جناب را به همين معنا مى‌گرفت ديگر نمى‌توانست پاسخى بدهد، و ليكن مغالطه كرد و حيات و موت را به معناى مجازى آن گرفت، و يا به معنايى اعم از معناى حقيقى و مجازى، چون كلمه احياء همانطور كه بر زنده كردن موجودى بى جان چون جنين در رحم و نفخه روح در او اطلاق مى‌شود همچنين بر نجات دادن انسانى از ورطه مرگ نيز اطلاق مى‌گردد.

و همچنين كلمه اماتة همانطور كه بر ميراندن- كه كار خدا است- اطلاق مى‌شود، همچنين بر كشتن با آلت قتاله نيز اطلاق مى‌گردد، و لذا نمرود دستور داد دو نفر زندانى را

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 2  صفحه : 536
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست