responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 2  صفحه : 506

خستگى هستيم، يا در حال چرتيم، يا در حال خوابيم، و همچنين احوالى ديگر، ليكن خداى تعالى تنها قيوم است).

از اين بيان، مطلبى ديگر نيز استفاده مى‌شود، و آن اين است كه اسم قيوم اصل و جامع تمامى اسماى اضافى خدا است، و منظور ما از اسماى اضافى اسمايى است كه به وجهى بر معانى خارج از ذات دلالت مى‌كند، مانند اسم خالق ، رازق ، مبدى ، معيد ، محيى ، مميت ، غفور ، رحيم ، ودود و غير آن چرا كه اگر خدا، آفريدگار و روزى‌رسان و مبدأ هستى و باز گرداننده انسانها در معاد و زنده كننده و ميراننده و آمرزنده و رحيم و ودود است به اين جهت است كه قيوم است.

(لا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لا نَوْمٌ) كلمه سنة بكسره سين به معناى سست شدن بدن جانداران در ابتداى خواب است، و كلمه نوم به معناى راكد شدن بدن و خود خواب است، چون وقتى جانداران به خواب مى‌روند عوامل طبيعى كه در بدن حيوان پديد مى‌آيد حواس و مشاعر آن را از كار مى‌اندازد، و اما كلمه رؤيا معنايى ديگر دارد، و آن عبارت است از آنچه كه يك انسان خواب رفته، در عالم خواب مشاهده مى‌كند، (كه از ماده رؤيت به معناى ديدن است) بعضى در جمله: سنة و لا نوم ايرادى كرده و گفته‌اند: اين خلاف ترتيب است، و بلاغت اقتضا مى‌كرد كه بفرمايد:

لا تاخذه نوم و لا سنة براى اينكه مقام آيه، مقام ترقى دادن مطلب است، و ترقى در جايى كه بخواهند چيزى را اثبات كنند اقتضا مى‌كند اول مرتبه ضعيف را ذكر كنند، بعد به مرتبه قوى ترقيش دهند، مثلا وقتى مى‌خواهند نيرومند بودن كسى را اثبات كنند، مى‌گويند او مى‌تواند ده من بار را بردارد، بلكه حتى بيست من هم بر مى‌دارد، و چون بخواهند سخاوت كسى را برسانند مى‌گويند فلانى قلم‌هاى صد تومانى بذل و بخشش دارد، بلكه قلمهاى هزار تومانى هم دارد، و اما در جايى كه بخواهند چيزى را نفى كنند، بلاغت اقتضا مى‌كند اول مرتبه قوى آن چيز را بگويند، بعد مطلب را ترقى داده مرتبه ضعيف آن را ذكر كنند، مثل اينكه بگويى فلانى آن قدر ناتوان است كه نمى‌تواند بيست من بار را بردارد، بلكه از برداشتن ده من هم عاجز است، و يا بگويى فلانى هيچ وقت قلم هزار تومانى بذل و بخشش نداشته، و حتى قلم صد تومانى هم ندارد، به همين جهت در آيه مورد بحث بايد فرموده باشد خدا را خواب نمى‌گيرد، و حتى چرت هم نمى‌گيرد.

جواب از اين اشكال اين است كه ترتيب نامبرده هميشه بر مدار اثبات و نفى دور نمى‌زند، براى اينكه بنا به گفته شما بايد صحيح باشد بگوئيم: حمل ده من بار فلانى را خسته‌

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 2  صفحه : 506
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست