responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 2  صفحه : 504

باشد، و مسخر خدا است نه يله و رها، و خلاصه زندگى آخرت خاصيت مخصوص به خود را، از خدا دارد، نه از خودش.

[حيات حقيقى حيات واجب الوجود است كه بالذات فنا ناپذير است‌]

از اينجا يك حقيقت روشن مى‌شود و آن اين است كه حيات حقيقى بايد طورى باشد كه ذاتا مرگ‌پذير نباشد، و عارض شدن مرگ بر آن محال باشد، و اين مساله قابل تصور نيست مگر به اينكه حيات عين ذات حى باشد، نه عارض بر ذات او، و همچنين از خودش باشد نه اينكه ديگرى به او داده باشد، هم چنان كه قرآن در باره خداى تعالى فرموده:(وَ تَوَكَّلْ عَلَى الْحَيِّ الَّذِي لا يَمُوتُ)،[1] و بنا بر اين، پس حيات حقيقى، حيات خداى واجب الوجود است، و يا به عبارت ديگر حياتى است واجب، و به عبارت ديگر چنين حياتى اين است كه صاحب آن به ذات خود عالم و قادر باشد.

از اينجا كاملا معلوم مى‌شود كه چرا در جمله:(هُوَ الْحَيُّ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ)[2] حيات را منحصر در خداى تعالى كرد، و فرمود: تنها او حى و زنده است، و نيز معلوم مى‌شود كه اين حصر حقيقى است نه نسبى، و اينكه حقيقت حيات يعنى آن حياتى كه آميخته با مرگ نيست و در معرض نابودى قرار نمى‌گيرد تنها حيات خداى تعالى است.

و بنا بر اين در آيه مورد بحث كه مى‌فرمايد:(اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ)، و همچنين آيه:(الم اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ)[3] مناسب‌تر آن است كه كلمه حى را خبر بگيريم، و بگوئيم كلمه اللَّه مبتداء، و جمله‌(لا إِلهَ إِلَّا هُوَ) خبر آن، و كلمه حى خبر بعد از خبر ديگرى براى آن است، تا انحصار را برساند، چون در اين صورت تقدير آن اللَّه الحى مى‌شود، مى‌رساند كه حيات تنها و تنها خاص خدا است، و اگر زندگان ديگر هم زندگى دارند خدا به آنها داده است.

[معناى قيوم ]

كلمه قيوم بطورى كه علماى صرف گفته‌اند، بر وزن فيعول است، هم چنان كه كلمه قيام بر وزن فيعال از ماده قيام است، صفتى است كه بر مبالغه دلالت دارد، و قيام بر هر چيز به معناى درست كردن و حفظ و تدبير و تربيت و مراقبت و قدرت بر آن است، همه اين معانى از قيام استفاده مى‌شود، چون قيام به معناى ايستادن است، و عادتا بين ايستادن و مسلط شدن بر كار ملازمه هست، از اين رو از كلمه قيوم همه آن معانى استفاده مى‌شود.


[1] بر خدايى توكل كن كه زنده‌اى است كه هرگز نمى‌ميرد. سوره فرقان، آيه 58

[2] سوره غافر، آيه 2

[3] سوره آل عمران، آيه 1

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 2  صفحه : 504
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست