نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 2 صفحه : 483
خودت را فرو ببر، و اى آسمان تو هم بس كن.
و در آيه زير
تمامى موارد را يعنى صاحبان عقل و غير صاحبان عقل را جمع كرده با اينكه موارد آن
بسيار مختلف است يكسره فرموده:(إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ
شَيْئاً أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ) امر او در وقتى كه
چيزى را اراده كرده باشد تنها اين است كه به آن چيز بفرمايد موجود شو و آن چيز
موجود مىشود.[1] و نيز
فرموده:(إِذا قَضى أَمْراً فَإِنَّما يَقُولُ لَهُ كُنْ
فَيَكُونُ) چون قضاى امرى را براند تنها به آن امر ميگويد موجود شو و آن امر
موجود مىشود.[2]
[قول خدا
در تكوينيات عبارتست از خود موجودات تكوينى]
و آنچه كه
بعد از دقت و تدبر از كلام خداى تعالى استفاده مىشود، اين است كه لفظ
قول از خداى تعالى به معناى ايجاد چيزى است كه: آنچه با وجود يافتنش دلالت
بر معنايى مىكند كه مقصود خدا بوده است، (هم چنان كه قول در اصطلاح خود آدميان
نيز به معناى ايجاد صدايى است كه بر معناى مقصود ما دلالت مىكند).
دليل بر
اينكه لفظ قول در قرآن مجيد به معناى چنين ايجادى است اين است كه هم در مواردى كه
شنوندهاى داراى گوش و درك است استعمال شده، و هم در مواردى كه گوش و درك به آن
معنايى كه معهود بين ما است ندارد، مانند آسمان و زمين، و تنها راه سخن گفتن با
آنها تكوين و ايجاد است، و به دليل اينكه دو آيه اخير يعنى آيه سوره يس و سوره
مريم، قول در آيات قبلى را به ايجاد و خلقت تفسير كرده است.
اين همان
معنايى است كه گفتيم از تدبر در كلام خدا به دست مىآيد حال هر يك از دو مورد
تكوينيات و غير تكوينيات را توضيح داده و مىگوئيم: اما قول خدا در مورد تكوينيات
عبارت شد از خود آن موجود تكوينى، كه خدا ايجادش كرد، پس موجودات عالم در عين
اينكه مخلوق خدايند قول خدا هم هستند، براى اينكه خاصيت قول در آنها هست، خاصيت
قول اين است كه غير مرا به آنچه در قلب من است آگاه مىسازد، مخلوقات خدا هم با
خلقت و وجود خود بر خواست خدا دلالت مىكنند، و اين پر واضح است كه به حكم دو آيه
سوره يس و مريم، وقتى خدا چيزى را اراده مىكند و مىفرمايد موجود شو حتى
كلمه باش هم بين خدا و آن چيز واسطه نيست، و غير از وجود خود آن چيز هيچ
امر ديگرى دست اندر كار نيست، پس هستى آن چيز، بعينه، قول خدا و باش
خدا است، پس قول خدا در تكوينيات عين همان خلقت و