نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 2 صفحه : 477
گفتارى پيرامون تكلم خداى تعالى
[ويژگيهاى
انبياء (ع) و اخبارى كه ايشان آوردهاند امور حقيقيه هستند و در بيان حقائق الهيه
مجاز گويى نشده است]
از
جمله (مِنْهُمْ مَنْ كَلَّمَ اللَّهُ) ... بر مىآيد
كه اجمالا عمل سخن گفتن از خداى تعالى سرزده، و بطور حقيقت هم سرزده،
نه اينكه جمله نامبرده، مجازگويى كرده باشد، خداى سبحان هم اين عمل را در كتاب
خود، كلام ناميده، حال چه اينكه اطلاق كلام بر عمل نامبرده خدا، اطلاق حقيقى باشد،
و يا اطلاقى مجازى، پس پيرامون كلام از دو نظر بايد بحث كرد.
جهت اول
اينكه: كتاب خداى عز و جل دلالت دارد بر اينكه آن ويژگىهاى مخصوصى كه خداى تعالى
به انبياى خود داده، و ساير مردم از درك آن عاجز مىباشند از قبيل وحى و تكلم و
نزول روح و ملائكه و ديدن آيات بزرگ الهيه و نيز آنچه كه خبرش را به ايشان داده،
از قبيل: فرشته ، شيطان ، لوح ، قلم
و ساير امورى كه از درك و حواس انسان مخفى است، همه امورى است حقيقى، و واقعياتى
است خارجى، نه اينكه انبيا خواسته باشند در اين دعاوى خود مجازگويى كرده باشند، و
مثلا نام قواى عقلانى را كه بشر را بسوى خير دعوت مىكند، ملائكه گذاشته باشند و
نام هر چيزى را كه اين قوا به ادراك انسان تحويل مىدهد، وحى نهاده باشند، و مرتبه
عالى از اين قوا را كه افكار خوب و مفيد به اجتماع بشرى از آن ترشح مىشود، روح
القدس يا روح الامين ناميده باشند، و قواى شهوانى و غضبيه را كه در نفس آدمى داعى
به سوى شر و فساد است، جن و يا شيطان خوانده باشند، و افكار پليدى كه اجتماع صالح
را به فساد مىكشانند و يا انسانها را به عمل زشت وا مىدارند وسوسه و نزعة ناميده
باشند، و يا اينكه انبيا، در ساير گفتههاى خود مجازگويى كرده باشند.
براى اينكه
آيات قرآنى و همچنين آنچه از بيانات انبياء گذشته ع كه براى ما نقل شده، همه آن
آيات، روشنگر اين نكتهاند، كه آن حضرات (انبياء) در مقام مجازگويى نبوده، و
نخواستهاند حالات درونى خود را با مثل بيان كنند، و اگر كسى اين نكات روشن و
بديهى را انكار كند، قطعا سر ناسازگارى و لجبازى دارد، و ما با او هم كلام
نمىشويم، و اگر جائز باشد كه اينگونه بيانات را با آن گونه تاويلها و
مجازگويىها توجيه كنيم، بايد جايز بدانيم كه تمامى خبرهايى كه از حقايق الهيه
دادهاند، بدون استثنا به امور مادى محض تاويل نموده و از بيخ، همه امور ما وراى
ماده را منكر شويم، و ما در اين باره در بحث از اعجاز، بياناتى ايراد نموديم، و
چون نمىتوانيم دست به چنين تاويلى بزنيم، و ناگزيريم همه را به همان معناى ظاهرى
آن حمل كنيم، در مورد تكلم خداى تعالى ناگزيريم بگوئيم امرى است حقيقى، و
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 2 صفحه : 477