نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 2 صفحه : 472
كنند).
بله، تنها
كارى كه خداى تعالى ممكن است انجام دهد، دخالت تشريعى است، به اينكه امر بفرمايد،
جنگ نكنيد و يا دستور بدهد كه جنگ بكنيد و از اين جهت خداى تعالى دستور وحى را
داده و فرموده، جنگ بكنيد و منظور او از اين دستور آزمايش بندگان است تا معلوم كند
افراد خبيث كدام، و پاكان چه كسانى هستند، مردم با ايمان كدام و دروغگويان چه
كسانى هستند.
و سخن كوتاه
اينكه قتال در بين امتهاى انبيا كه بعد از آن حضرات پديد آمده امرى غير قابل
اجتناب بوده، براى اينكه اختلاف دو جور است يكى اختلاف ناشى از سوء تفاهم كه بعد
از آنكه طرفين سخن يك ديگر را فهميدند اختلافشان برطرف مىشود، و يكى اختلاف ناشى
از زورگويى و طغيان است، چنين اختلافى بالآخره به جنگ منجر مىشود، مقام رسالت
تنها مىتواند اختلاف به معناى اول را برطرف كند، و شبهاتى كه در دلها پيدا شده
برطرف سازد، اما ياغىگرى و لجاجت و نظائر اين صفات پست را نمىتواند از روى زمين
براندازد، و تنها عاملى كه مىتواند زمين را از لوث چنين رذائلى پاك سازد، جنگ است
و بس.
چون
تجربههاى مكرر هم اين معنا را ثابت كرده كه همه جا حرف حسابى و حجت و برهان مؤثر
نيست، مگر وقتى كه دنبالش تازيانه و اسلحه باشد، و به همين جهت هر جا كه مصلحت
اقتضاء نموده، خداى سبحان دستور داده است براى احقاق حق قيام نموده و در راه خدا
جهاد كنند، هم چنان كه در زمان ابراهيم و بنى اسرائيل و بعد از بعثت خاتم الانبياء
ص، دستور داد، و ما در سابق هر جا كه به آيات قتال برخورد نموديم، پارهاى از اين
قبيل مطالب را آورديم.
[دو نوع
فضيلت و برترى كه بعضى از انبيا (ع) بر بعض ديگر دارند]
(مِنْهُمْ مَنْ كَلَّمَ اللَّهُ وَ رَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجاتٍ) ...
در اين دو جمله، التفاتى از تكلم قبلى فضلنا به غيبت شده، با اينكه
قبل از اين جمله خداى تعالى گوينده بود و مىفرمود: ما چنين و چنان كرديم، بعد از
اين دو جمله نيز مىفرمايد: و ما به عيسى بن مريم، بينات داديم.
در اين وسط
خداى سبحان غايب فرض شده و مىفرمايد: خدا با بعضى از ايشان سخن گفت، و بعضى را بر
بعضى ديگر درجاتى برترى داد، و نكته اين التفات (و خدا داناتر است)، اين است كه
فضيلتها دو گونه هستند، يك نوع آن فضيلتى هست كه نام آن به خودى خود دلالت بر
فضيلت مىكند، مانند آيات بينات و تاييد به روح القدس كه
بعدا در باره عيسى بن مريم ذكر مىكند، چون اين صفات و خصال به خودى خود صفاتى
برجسته و ارجمند
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 2 صفحه : 472