responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 2  صفحه : 452

نحوه استثناء در آيه (البته بنا بر آن بيانى كه ما در معناى استثناء كرديم) استفاده كرد.

و در كافى به سند خود از احمد بن محمد از حسين بن سعيد از فضالة بن ايوب از يحياى حلبى از عبد اللَّه بن سليمان از امام باقر ع روايت آمده، كه در ذيل جمله (إِنَّ آيَةَ مُلْكِهِ‌) ...(تَحْمِلُهُ الْمَلائِكَةُ) فرموده: ملائكه آن را به صورت گاو حمل مى‌كردند.[1] خواننده عزيز بايد توجه داشته باشد كه مبناى ما در اين كتاب بر اين بوده و بر اين است كه سند احاديث را بيندازيم، چون وقتى مضمون حديثى موافق با كتاب خدا باشد احتياجى به ذكر سند آن نيست، و اگر در خصوص حديث بالا سند را ذكر كرديم براى اين بود كه مضمون آن يعنى اينكه ملائكه به صورت گاو در آمده باشد را نمى‌توان با قرآن تطبيق كرد ناچار بايد سند آن ذكر شود تا اگر خواننده خواست بتواند به تراجم احوال راويان آن مراجعه نمايد، و ما در عين حال از ميان اينگونه احاديث، آن احاديثى را مى‌آوريم كه سند آنها صحيح، و يا حد اقل مؤيد به قرائن صدق باشد.

و در تفسير عياشى از محمد حلبى از امام صادق ع روايت آورده كه فرمود:

داوود و برادرانش چهار نفر بودند، پدرشان هم كه مردى سالخورده بود با ايشان زندگى مى‌كرد، و او كه از همه كوچكتر بود گوسفندان پدر را مى‌چرانيد و برادرانش در لشگر طالوت خدمت مى‌كردند، روزى پدر داوود او را صدا زد كه پسرم بيا اين طعام را كه درست كرده‌ايم براى برادرانت ببر، تا عليه دشمنان خود نيرويى بگيرند.

داوود كه جوانى كوتاه قد و كبود چشم و كم مو و پاك دل بود طعام را برداشته و به طرف ميدان جنگ روانه شد، و در ميدان جنگ صفوف لشگر را ديد كه به هم نزديك شده بودند.

عياشى از اينجا به بعد جريان را از ابى بصير نقل مى‌كند، ابى بصير مى‌گويد: من از آن جناب شنيدم كه مى‌فرمود: داود همين طور كه مى‌رفت به سنگى برخورد كه آن سنگ داود را صدا زد و گفت: اى داوود مرا بردار و با من جالوت را به قتل برسان، كه خدا مرا براى كشتن وى خلق كرده است.[2] داوود آن سنگ را برداشته در توبره‌اى كه سنگ مقذاف فلاخنش‌[3] را در آن گذاشته‌


[1] فروع كافى، ج 8، ص 499

[2] تفسير عياشى، ج 1، ص 134

[3] رشته نخ يا ابريشمى كه با آن از جايى به جاى ديگر سنگ مى‌اندازند.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 2  صفحه : 452
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست