responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 2  صفحه : 423

(وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَشْكُرُونَ).

در اين جمله مى‌توانست به جاى كلمه ناس ضمير بياورد (چون قبلا اين كلمه در كلام آمده بود) و بفرمايد و لكن اكثرهم لا يشكرون ، ولى دوباره كلمه ناس را ذكر كرد تا دلالت كند بر پائين بودن سطح فكر ايشان علاوه بر اينكه اگر ضمير مى‌آورد معنايش اين مى‌شد كه بيشتر همان زنده شدگان، شكرگزار نيستند، با اينكه منظور اين نبوده، بلكه خواسته است بفرمايد: بطور كلى اكثر مردم جهان شاكر نيستند. و اين آيه بدون مناسبت با آيات بعدى خود كه متعرض فريضه قتال است نيست، چون قتال نيز باعث مى‌شود كه مردمى بعد از مردن زنده شوند.

[گفتار يكى از مفسرين مبنى بر اينكه آيه در مقام بيان حكايتى واقعى نيست بلكه تمثيلى است از قيام و دفاع مردم‌]

يكى از مفسرين هم گفته‌اند: كه آيه شريفه مثالى است كه خداى تعالى زده و حال امتى عقب مانده و توسرى خور اجانب و زير سلطه و سيطره بيگانگان را مثال مى‌زند، كه با قيام و دفاعش از حقوق حياتى خود و به دست آوردن استقلال در حكومت خويش را تامين نموده، حياتى نو به دست مى‌آورد، و اينك حاصل گفتار آن مفسر از نظر شما مى‌گذرد.

او مى‌گويد اگر اين آيه شريفه در مقام نقل داستان قومى از بنى اسرائيل و يا غير بنى اسرائيل بود، هم چنان كه هر دو احتمال در رواياتى آمده، جا داشت نام پيامبر معاصر آن قوم را ببرد، و مثلا بفرمايد كه اين قوم از بنى اسرائيل بودند، هم چنان كه روش و مرام قرآن در ساير داستانهايش همين است، پس معلوم مى‌شود در چنين مقامى نيست.

علاوه بر اينكه اگر به راستى و بگفته روايات، چنين قومى در بنى اسرائيل وجود داشتند، و معاصر حزقيل پيغمبر (على نبينا و آله و 7) بودند بايد تورات داستانهاى حزقيل ع را نقل مى‌كرد، و نكرده، پس معلوم مى‌شود روايات نامبرده از همان روايات معروف اسرائيلى است كه به دست پليد يهود، جعل و به منظور بى اعتبار كردن احاديث صحيح، داخل در روايات شده است.

از اين هم كه بگذريم ما همه مى‌دانيم كه مرگ و حيات در دنيا يكى است انسان يك بار زنده مى‌شود و يك بار مى‌ميرد، هم چنان كه آيه شريفه:(لا يَذُوقُونَ فِيهَا الْمَوْتَ إِلَّا الْمَوْتَةَ الْأُولى‌)[1] و آيه:(وَ أَحْيَيْتَنَا اثْنَتَيْنِ)[2] بر اين معنا دلالت دارند، پس دو حيات در دنيا معنا ندارد، پس آيه شريفه در مقام مثل زدن است، و مراد از آن، مجسم نمودن وضع قومى است كه دشمنى نيرومند بر آنان حمله‌ور شده و ذليل و زير دستشان كرده، و سلطه خود را در همه شؤون آنان گسترش داده، هر كارى دلش مى‌خواهد مى‌كند، و اين مردم ذليل از استقلال خود


[1] مرگ را نمى‌چشند مگر همان مرگ اول را. سوره دخان، آيه 56

[2] دو بار ما را زنده كردى. مؤمن، آيه 11

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 2  صفحه : 423
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست