نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 2 صفحه : 376
ابراهيم كه دين فطرى است روى مىگرداند بجز كسى
كه خود را سفيه و نادان كرده باشد.[1] در سابق
هم گفتيم كه آيه شريفه، به منزله عكس نقيض است، براى آن حديثى كه مىفرمايد:
العقل ما عبد به الرحمن ... [2] عقل آن
است كه به وسيله آن خداى رحمان پرستش شود ...
پس از همه
آنچه تا اينجا گفتيم اين معنا روشن گرديد كه مراد از عقل در كلام خداى تعالى آن
ادراكى است كه با سلامت فطرت براى انسان دست دهد، و اينجا است كه معناى جمله:(كَذلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آياتِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ) به خوبى
روشن مىشود، چون در اين جمله بيان خدا مقدمه تماميت علم است، و تماميت علم هم
مقدمه عقل و وسيلهاى به سوى آن است، هم چنان كه در جاى ديگر نيز فرموده:(وَ تِلْكَ الْأَمْثالُ نَضْرِبُها لِلنَّاسِ وَ ما يَعْقِلُها إِلَّا
الْعالِمُونَ)[3] همه اين
مثلها را براى انسان مىزنيم، ولى وى آنها را تعقل نمىكند، مگر كسانى كه عالم
باشند.
بحث روايتى
[ (در ذيل آيات طلاق)]
در سنن ابى
داود از اسماء انصاريه بنت يزيد بن سكن روايت كرده كه گفت: در زمان رسول خدا همسرم
مرا طلاق داد، و تا آن ايام زن مطلقه عده نداشت، در همان روزهايى كه من مطلقه شدم
حكم عده طلاق نازل شد،[4] كه
مىفرمود:(وَ الْمُطَلَّقاتُ يَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ
ثَلاثَةَ قُرُوءٍ)، پس به حكم اين حديث اسماء أنصاريه اولين زنى
است كه بر آيه مربوط به عده طلاق عمل كرده است.
و در تفسير
عياشى در ذيل آيه(وَ الْمُطَلَّقاتُ يَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ
ثَلاثَةَ قُرُوءٍ)، از زراره روايت آمده كه گفت: من از ربيعة الرأى شنيدم كه
مىگفت: يكى از نظرات من اين است كه منظور از قرء هايى كه خداى تعالى
در قرآن نام برده همان طهر و پاكى بين دو حيض است نه خود حيض، من وقتى اين را از
ربيعه شنيدم به خدمت امام ابى جعفر (ع) شرفياب شده جريان را به عرض آن حضرت
رساندم.