responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 2  صفحه : 366

كه به روشنى دلالت مى‌كند بر اينكه احكام دين اسلام همه بر اساس فطرت است و هيچ حكم غير فطرى ندارد.

(وَ لا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكاحِ حَتَّى يَبْلُغَ الْكِتابُ أَجَلَهُ) كلمه عزم به معناى تصميم جدى و عقد قلب است بر اينكه فعلى را انجام دهى، و يا حكمى را تثبيت كنى، بطورى كه ديگر در اعمال آن تصميم و تاثيرش هيچ سستى و وهن باقى نماند، مگر آنكه به كلى از آن تصميم صرف نظر كنى، به اين معنا كه عاملى باعث شود به كلى تصميم شما باطل گردد، و اما كلمه عقده اين كلمه از ماده (ع- ق- د) است كه به معناى بستن است، و در اين آيه، علقه زناشويى به گرهى تشبيه شده كه دو تا ريسمان را به هم متصل مى‌كند، به طورى كه آن دو را يك ريسمان (البته بلندتر) مى‌سازد، گويى حبالة و ريسمان نكاح هم دو نفر انسان را (يعنى زن و شوهر را) به هم متصل مى‌كند.

و در اينكه عقده نكاح را وابسته به عزم كرد كه يك امرى است قلبى، اشاره است به اينكه سنخ اين گره و اين دلبستگى با سنخ گره‌هاى مادى تفاوت دارد، اين گره امرى است قائم به قلب و به نيت و اعتقاد، چون اصل مساله شوهر بودن (از طرف مرد) و همسر بودن (از طرف زن) يك امر اعتبارى عقلايى است، كه جز در ظرف اعتقاد و ادراك موطنى ندارد، (آنچه ما در خارج مى‌يابيم تنها و تنها شخص فلان آقا و فلان خانم است، و شوهر بودن او و همسر بودن اين چيزى نيست كه علاوه از خود آنها در خارج وجود داشته باشد)، عينا نظير ملك و ساير حقوق اجتماعى و عقلايى، كه بيانش در ذيل آيه شريفه: (كانَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً) ... [1] گذشت، پس مى‌توان گفت در آيه شريفه، هم استعاره به كار رفته كه تصميم جدى را محكم كردن گره ناميده و هم كنايه به كار رفته كه مساله ازدواج را نوعى گره خوانده است، و مراد از كتاب مكتوب حكمى است كه خداى تعالى رانده، كه زن بايد فلان مدت عده نگه دارد، و در مدت عده ازدواج نكند.

پس معناى آيه اين مى‌شود، كه مادامى كه عده زنان به آخر نرسيده، عقد ازدواج را جارى نكنيد، و اين آيه شريفه كشف مى‌كند كه گفتارى در آن آيه و در آيه قبل از آن كه مى‌فرمود: (لا جُناحَ عَلَيْكُمْ فِيما عَرَّضْتُمْ بِهِ مِنْ خِطْبَةِ النِّساءِ) ... ، تنها راجع به خواستگارى از زنان در عده و عقد بستن آنان است، بنا بر اين لام در كلمه النساء لام عهد است، نه لام جنس و غيره، (و معنايش در آيه قبل اين است كه اشكالى بر شما نيست كه در خواستگارى همين زنانى كه مورد بحث بودند، چنين و چنان كنيد، و در آيه مورد بحث اين است كه در مورد


[1] سوره بقره، آيه 213

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 2  صفحه : 366
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست